کتاب نمایشنامه ساعت آمریکایی
و یک نمایشنامه دیگر
قبل از خرید کتاب ساعت آمریکایی و یک نمایشنامه دیگر بخوانید
کتاب ساعت آمریکایی و یک نمایشنامه دیگر (The American Clock and One Other Play)، اثر آرتور میلر، یکی از آثار برجسته ادبیات نمایشی قرن بیستم است که با الهام از کتاب «روزگاران دشوار» اثر استادز ترکل، تصویری زنده و مستند از دوران رکود بزرگ آمریکا در سال ۱۹۲۹ ارائه میدهد.
درباره کتاب
این نمایشنامه که زیرعنوان «یک وودویل» دارد، روایتی چندلایه از زندگی خانواده «بام» (Baum) و شخصیتهای متعددی است که درگیر بحران اقتصادی شدهاند. داستان در سال ۱۹۲۹ آغاز میشود؛ زمانی که همه باور داشتند آمریکا رو به پیشرفت و ثروت است، اما ناگهان ورق برمیگردد. شخصیتهای اصلی شامل «مو بام» (پدر خانواده که درگیر بازار سهام است)، «رز بام» (مادر خانواده که عاشق موسیقی و زندگی اشرافی است) و پسرشان «لی» هستند. در کنار آنها، شخصیتهای متنوعی از بانکداران و سرمایهگذاران تا واکسیها و کشاورزان حضور دارند که هر کدام گوشهای از تأثیر این بحران بر جامعه را نشان میدهند. میلر در این اثر با استفاده از تکنیکهای تئاتر مستند و وودویل (نمایشهای کمدی-موزیکال مردمی)، فضایی را خلق میکند که در آن تراژدی و طنز در هم آمیختهاند. صحنه به وسعت جغرافیای ایالات متحده است و موسیقی جاز در پسزمینه، حس و حال آن دوران را زنده میکند.
خواندن این کتاب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به ادبیات نمایشی آمریکا و آثار آرتور میلر (خالق «مرگ فروشنده»).
- دانشجویان و هنرجویان تئاتر که به دنبال متنی با شخصیتهای متنوع و فضای تاریخی هستند.
- کسانی که میخواهند تصویری دقیق و دراماتیک از تأثیر اقتصاد بر زندگی انسانها را مطالعه کنند.
معرفی نویسنده و مترجم
آرتور میلر (۱۹۱۵-۲۰۰۵)، نمایشنامهنویس بزرگ آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر است. این کتاب با ترجمهی حسن ملکی توسط نشر بیدگل منتشر شده است. این اثر دوازدهمین جلد از «مجموعه آثار میلر» در این انتشارات است.
جملات کتاب ساعت آمریکایی
«تا سال ۱۹۲۹ دوره دوره باور داشتن بود... لیندبرگ چطوری تونست با اون هواپیمای کوچولو بالای آتلانتیک پرواز کنه؟ باور داشت.»
«مملکت زانو زد جلوی پای گوساله طلایی که لای یه پارچه قرمز و سفید و آبی پیچیده شده بود.»
«شخصاً معتقدم با همه اون معضلات، بهترین دوران بود برای کسی که دوست داشت بنوازه یا بخونه... به نظرم هر هفته یه ترانه محشر در میاومد.»