کتاب چشم سگ
نویسنده: عالیه عطایی
مترو دروازه دولت تعطیل شد. از همشهریان عزیز تقاض میشود از خطوط مترو تهران تا اطلاع ثانوی استفاده نکنند.
خسرو صفحهی موبایلش را خاموش کرد و خودش را رساند پشـت شیشهی دفترش در طبقهی چهارم مجتمع تجاری فرش در میدان فردوسی، و به تجمع نیروهای امنیتی خیره شد. همیشه اخبار خبرگزاریهای داخلی ایران را دنبال میکرد. نظرش این بود که تلگرام و اینستاگرام و مابقی، دری وری تحویل ملت میدهند و اگر خبر موثقی باشد باید سـراغش را از همینها بگیرد. از صبح که خبر بمبگذاری را شنیده بود حرفهای نگاره رهایش نمیکرد. ایرانی نبود اما سالها نان و نمک این مردم و دولتشان را خورده بود و نگران اوضاع تازه بود.
دورتادور مجسمهی وسـط میدان، نیروهای سرتاپا سیاهپوش و مسلح ایستاده بودند. میگفتند قرار است به مترو تهران حمله کنند ـ به احتمال زیاد حملهی انتحاری. می گفتند سرنخهایی از ورود بمب گذاران به دست آمده و دو اطلاعیـهى مهم پیوست خبر شده بـود؛ در یکی آمـده بود اگر کسی را با لهجهی عربی دیدید مراقب باشید و در دیگری، دربارهی حضور افغانها هشدار داده بود.
صفحه ۲۷- نام کتاب: چشم سگ
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 149
- شابک: 9786220105800
- شماره چاپ: 8
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
به گاه دگردیسی اشیاء، ما تباه شدهایم
دربارهی کتاب کورسرخی نوشتهی عالیه عطایی
گمگشتگی؛ خاصیت انسان معاصر
مروری بر کتاب کافورپوش نوشتهی عالیه عطایی
کتاب های پیشنهادی