
ژاک: اونا میگن، تو یه تَوهمی.
(بئاتریس به او جواب منفی میدهد)
میگن وجود نداری، میگن سربازهایی که ترسیدهن چیزهایی
میبینن که وجود ندارن.
بئاتریس: خودت میدونی داری چرتوپرت میگی؟
ژاک: ولی من میگم هیچ اهمیتی نداره، اگه تو فقط تو کلۀ منی، همۀ اون چیزی که میخوام
همون چیزهاییه که تو کلهمه.
صفحه 80
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی