کتاب همه دختران دریا
نویسنده: الهام فلاح
موج موج پرچم ساتن نایلونی آبی سازمان ملل را توی تاریکی پخش شده لابهلای برگهای چنار میدیدم. تابستان داشت زورهای آخر را میزد. نشسته بودم توی بالکن و انگشتم را توی فنجان چای سرد شده میگرداندم. هوا نه آن قدری خنک بود که چای بطلبد و نه آن قدری گرم که بشود با قاشق مسی به جان هندوانة يخچالی افتاد و جگری خنک کرد. تمام عصر را دنبال یک کیف حصیری جادار توی شهر چرخ و واچرخ زده بودم و آخرش هم دست خالی برگشته بودم. پاهای خستهام را گذاشته بودم روی صندلی روبهرویی و فکرم را رم داده بودم برود هر جا دلش خواست بچرد. پشتم به در بالکن بود ولی ندیده میدانستم امین پشت سرم ایستاده و دارد دلدل میکند بیاید و حرفی بزند. باز انگشتش را گذاشته لای کتابش و عینکش را بالا برده تا لای موهای موجدار سیاهش.
گفتم: «بیا بشین. واسه چی به ساعته سرپا موندهی؟»
آمد و صندلی بغل دستم را عقب کشید. کتاب را وارو گذاشت روی میز و ننشسته گفت: «چاییت هم که نخوردهی.»
گفتم: «چاییم نمیآد.»
صفحه ۱۱- نام کتاب: همه دختران دریا
- ناشر : ققنوس
- تعداد صفحات: 352
- شابک: 9786002782687
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1395
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
چه کتابهایی در دوران بازنشستگی الهام بخش من هستند؟
نیکی جرارد، نویسنده و روزنامهنگار، به ما میگوید چه کتابهایی را در دوران بازنشستگی بخوانیم
من پیش از هر چیز یک نویسنده هستم
رومن گاری: مروری بر زندگی و آثار
مادری که ماهی شد!
مروری بر کتاب گور به گور نوشتهی ویلیام فاکنر
کتاب های پیشنهادی