کتاب هزار پیشه

نویسنده: چارلز بوکوفسكی

امید تمام چیزی‌‌ست که آدم احتیاج دارد. فقدان امید است که آدم را دلسرد می‌کند. روزهایی را یادم می‌آمد که در نیواورلینز بودم، دورانی که هفته‌ها با دوبسته شکلات پنج سنتی روزم را سر می‌کردم تا مجال نوشتن داشته باشم. اما گرسنگی، متأسفانه، کمکی به پیشرفت هنر نکرد؛ فقط باعث پَس‌رفتش شد. روح انسان در شکمش ریشه دوانده. آدم بعد از خوردن استیک و نوشیدن یک پنج سیری بهتر می‌نویسد، خیلی بهتر از موقعی که فقط یک شکلاتی پنج‌سنتی خورده. اسطوره‌ی هنرمند گرسنه بیشتر به شوخی می‌ماند. همین که فهمیدی همه چیز فقط شوخی‌ست عقلت سرجاش می‌آید و شروع می‌کنی به زخم زدن و سوزاندن آدم‌های دور و برت. من هم می‌توانم روی بدن‌های متلاشی و زندگی‌های فلاکت‌زده‌ی مردها، زن‌ها، و بچه‌ها امپراتوری‌ای راه بیندازم – همه‌شان را از سر راه پس می‌زنم. نشانشان می‌دهم!

تو مسافرخانه‌ام بودم. پله‌ها را تا دم در اتاقم بالا آمدم. در را باز کردم، کلید چراغ را چرخاندم. خانم داونینگ نامه‌ها را از لای در انداخته بود داخل. آن وسط پاکت دراز قهوه‌ای رنگی از گلدمور بود. برش داشتم. از زیادیِ نامه‌های عدم‌پذیرش سنگین شده بود. نشستم و پاکت را باز کردم.

صفحه ۵۹

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب هزار پیشه

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دنیای ادبیات فرانسه

شهلا حائری: مروری بر زندگی و آثار

همه‌ی ما شبیه اما متفاوتیم

مروری بر کتاب کودک تکامل شگفت‌انگیز نوشته‌ی آنا کلیبورن

مغزی که همه چیز را می‌فهمد

مروری بر کتاب مغز پویا نوشته‌ی دیوید ایگلمن

کتاب های پیشنهادی