کتاب نایب کنسول

نویسنده: مارگریت دوراس

چارلز روست دوباره آنماری اشترتر را به رقص دعوت می‌کند. نایب کنسول حالا انگار منتظر چیزی است. دلمشغولی‌اش حالا بیشتر شده است. پیداست که خودش هم این را می‌داند. البته به نظر نمی‌رسد که منتظر دعوت آنماری اشترتر باشد برای رقص. پس منتظر چیست؟ چرا بر نمی‌گردد پاریس؟

ده _ دوازده نفر بیشتر نیستند که می‌رقصند. گرما حوصله ای برای رقص نمی‌گذارد. همسر کاردار اسپانیا می‌آید سمت نایبِ کنسول کم حرف است. زن تنهایش می‌گذارد.

نایب کنسول نزدیک در از جایش تکان نمی‌خورد. پیداست که همچنان چشم انتظار است، انتظار چه چیز، معلوم نیست.

صفحه 95

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب نایب کنسول

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

«ای خواننده‌ی ریاکار، همسان من، برادر من!»

مروری بر کتاب فانفارلو اثر شارل بودلر

پدران مرثیه‌سرا و پسران خیال‌گرا

مروری بر کتاب پدران و پسران نوشته‌ی ایوان تورگنیف

مردمک‌هایی مثل گربه و رنگِ طلایی

بخشی از کتاب «ایزابل بروژ» اثر کریستین بوبن

کتاب های پیشنهادی