مکبث | نشر آگه

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مکبث: چه گونه تواند بود که چنین چیزهایی باشد و چون ابر تابستانی ناگهان ما را فروگیرد و در حیرت فرونبرد؟ از شما در شگفت‌ام و هم از حال خویش که از دیدن چنین منظری چه‌گونه رنگ از رُخان من از ترس می‌پرد اما سرخی گونه‌های شما همچنان برجا ست.

صفحه 71

متاسفانه این کتاب موجود نیست

مکبث | نشر آگه

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

من که فکر می‌کنم هر کس سرنوشتش را خودش می‌نویسد

بخشی از کتاب «نامه های خط خطی» اثر عرفان نظرآهاری

همچون که دراز کشیده بودم و می‌مردم

نگاهی به کتاب گور به گور نوشته‌ی ویلیام فاکنر

در آن پایین کدام قصه منتظر است پایان بگیرد؟

مروری بر کتاب اگر شبی از شب­های زمستان مسافری نوشته‌ی ایتالو کالوینو

کتاب های پیشنهادی