
کتاب موش ها و آدم ها | نشر ماهی (جیبی)
پیر مرد جارو کش گفت: گوش کن تا برات بگم. این بابا، آهنگره رو میگم، اسمش وایتی بود، از اونایی بود که اگرم دور برشون ساس و شپش پیدا نشه این گرد رو همه جا میپاشن. برا خاطر جمعی. گوش کن برات بگم چه کارا میکرد! سر غذا سیب زمینی پختش رو پوست میکند، اونم انقدر تمیز که اگه یه خال سیام روش پیدا میشد تا با نوک چاقو ورش نمیداشت راحت نمیشد.
صفحه ۳۱


هجرت رفتن است
آن که هجرت میکند، همیشه دارد پشت سرش را نگاه میکند. به همین خاطر است که لغت هجرت، معنای دوری و فراق دارد.

امواج اندوه در اتاقی سیمانی
خلاصه و مروری بر اتاق جیکب، سومین رمان ویرجینیا وولف

خداحافظ گاری کوپر
برگرفته از کتاب "خداحافظ گاری کوپر" نوشتهی رومن گاری٬ ترجمهی سروش حبیبی، نشر نیلوفر