
کتاب من تا ما
در حالی که سوار اتوبوس بودم و عازم مدرسه بودم، نگاه دیگری به عکس اقبال در روزنامه انداختم؛ او جلیقهی قرمز براقی به تن داشت و دستش را بالا برده بود. یک روز از معلم خود پرسیدم آیا میتوانم برای کلاس حرف بزنم، اگرچه حرف زدن در مقابل دیگران چندان مورد علاقه ام نبود. هنوز هم به خاطر میآورم که چگونه دستپاچه و عصبی در مقابل بچه ها ایستاده بودم و چگونه وقتی که از فاجعه ی زندگی بچه هایی چون اقبال حرف میزدم، کلاس در سکوت محض فرو میرفت.
صفحه 7



تنهاییْ تا ابد و دوباره زمین!
معرفی کتاب دری در کار نیست و مرد تنهای خدا نوشتهی تامس ولف

الکسیویچ دنیا را میشنود و میبیند
مروری بر زندگی و آثار سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ، برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۵

مِن باب راوی انسانهای عاصی و سادهدل
معرفی کتاب درسگفتارهایی دربارهی داستایفسکی نوشتهی جوزف فرانک