کتاب مقبره خصوصی من

نویسنده: فیروزه گل سرخی

تلویزیون را خاموش کردم و به خیابان زدم، اگرچه خیابان سرد و تاریک و دلگیر بود. در بدو ورود به بار چشمم به آینۀ کنار در افتاد. چشمم به ابروهای پرپشت و سیاهم افتاد. هفته پیش یکی از بچه‌ها اصرار داشت برویم پیش یک آرایشگر ترک تا کمی تر و تمیزشان کند. آن روز هم مثل قرار روز صلح سبز نرفتم. می‌خواستم همین‌طور مثل یک دلتنگی یا مثل یک داغ شرقی باقی بمانم. او هم دیگر زنگی نزد.

صفحه 43

افزودن به پاکت خرید 14,000 تومان

کتاب مقبره خصوصی من

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مثل یک آسیای بادی رهبری نکن!

معرفی کتاب موزه‌ی خیالی آثار موسیقایی نوشته‌ی لیدیا گر

قیام من علیه ما

مروری بر کتاب ما نوشته‌ی یوگنی زامیاتین

سفری به دنیای نمادین

مروری بر کتاب ناز بالش نوشته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 14,000 تومان