کتاب مسخ | نشر جامه دران

نویسنده: فرانتس کافکا

زن و شوهر سامسا روی تخت سر جایشان نشستند و قبل از اینکه معنی پیام پیرزن را دریابند سعی می‌کردند از وحشتی که به آنها دست داده بود، جلوگیری کنند. طولی نکشید که آقا از یک طرف و خانم از طرف دیگر تخت پایین آمدند. آقای لحاف را روی دوشش انداخت و خانم با پیرهن خواب و به این رخت وارد اطاق گره گوار شدند و درین بین در اطاق ناهارخوری باز شد و گرت که بعد از ورود اجاره‌نشین‌ها در این اطاق می‌خوابید، بیرون آمد. کاملاً لباس پوشیده بود مثل اینکه نخوابیده و پریدگی رنگش گواه بی‌خوابی او بود.

صفحه ۷۶

مروری بر کتاب مسخ نوشته فرانتس کافکا را در آوانگارد بخوانید.

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب مسخ | نشر جامه دران

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مسخ تقصیر

مروری بر کتاب مسخ نوشته‌ی فرانتس کافکا

ما سگان بی‌صاحب

مروری بر کتاب سگ ولگرد نوشته‌ی صادق هدایت

کتاب های پیشنهادی