تعدادی روستایی و چوپان آنجا زندگی میکردند. اُسامه ژیگولی قدیمیای را دید. شاید با آن اتومبیل میتوانستند به قندهار برسند و از آنجا برای مقصد نهاییشان اتومبیل شاسیبلندی کرایه کنند. آنها که خشمگین بودند و دلشان میخواست از تعقیبکنندههایشان در امان باشند، بر سرعت قدمهایشان افزودند. بعد از حدود بیست دقیقه راه رفتن – که تقریبا به دویدن میمانست – به روستا رسیدند. اُسامه چندان خسته نشده بود اما رنگین که به کوهنوردی عادت نداشت از نفس افتاده بود.
صفحه 364
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی