مردان بدون زنان | نشر افق
نویسنده: ارنست همینگوی
پرسیدم: «ببینم جک، اوضاع خودت چه طور است؟»
میگوید: «این والكت را دیدهای؟»
- فقط توی باشگاه. .
جک میگوید: «میدانی برای سرشاخ شدن باهاش باید کلی شانس بیاورم.»
سالجر گفت: «جک، او حریف تو یکی نمیشود.»
- من هم همین را میخواهم.
- اگر مشتی ساچمه هم بریزد توی دستکش از پس تو برنمیآید.
- ساچمه که چیزی نیست. بیخیال.
گفتم: «راحت میتوانی ببریاش.»
جک گفت: «بله، جری. درست است که به نان و نوایی رسیده اما نمیتواند مثل من و تو دوام بیاورد.»
- ولی با یک چپ میفرستی برود لای دست عزرائیل.
جک گفت: «شاید. شانس بیاورم میبرمش.»
صفحه ۱۱۰- مترجم: اسدالله امرایی
- ناشر : افق
- تعداد صفحات: 222
- شابک: 9789643695774
- شماره چاپ: 7
- سال چاپ: 1399
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان آمریکایی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

قدم گذاشتن در مسیر عدالت اجتماعی
مروری بر زندگی و آثار جان اشتاین بک

وفادار به سنت پدر، وداع با اسلحه
ارنست همینگوی: مروری بر زندگی

خوشا به حال فراموشکاران
مروری بر کتاب به افق پاریس نوشتهی الکس جورج
کتاب های پیشنهادی








