کتاب مارمولک سیاه
نویسنده: ادوگاوا رانپو
یک مانکن! آکچی در تمام دوران کارآگاهیاش هرگز در چنین وضعیتِ حقارتباری قرار نگرفته بود. او بیشتر از این جهت ناراحت بود که اجازه داده بود مثل بچهها فریب بخورد.
«آقای آکچی، همانطور که میبینید، دخترم که به شما سپرده بودمش ربوده شده. عجله کنید. اگر فکر میکنید نمیتوانید به تنهایی از پس این کار برآییید، از پلیس بخواهید کمکتان کند... در ضمن، حالا فقط پلیس است که میتواند ما را از این وضعیت نجات دهد. به آنها تلفن کنید. مگر اینکه بخواهید من این کار را انجام بدهم؟»
آقای ایواسه تحتتأثیر هیجان و احساساتش خونسردی آقامنشانۀ خود را از دست داده داده بود و اکنون با عصبانیت حرف میزد.
صفحه 54
- نام کتاب: مارمولک سیاه
- مترجم: محمود گودرزی
- ناشر : چترنگ
- تعداد صفحات: 164
- شابک: 9786008066439
- شماره چاپ: 4
- سال چاپ: 1397
- نوع جلد: شمیز،پالتویی
- دسته بندی: داستان ژاپنی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
نیمی شیطان، نیمی زن؛ اثیری و مسحورکننده
مروری بر خانه خوبرویان خفته نوشتهی یاسوناری کاواباتا
به سرخیِ خونِ چکیده بر دستها
مروری بر کتاب «اتاق قرمز» اثر «ادو گاوا رانپو»
کز این خاک برآیید...
مروری بر کتاب زن در ریگ روان اثر کوبو آبه
کتاب های پیشنهادی