کتاب فروغ فرخ زاد (مجموعه سروده ها)
نویسنده: فروغ فرخزاد
آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن آسمانهای پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس
آن خانههای تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بامهای بادبادکهای بازیگوش
آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها
آن روزها رفتند
آن روزهایی کز شکاف پلکهای من
آوازهایم، چون حبابی از هوا لبریز، میجوشید
چشمم به روی هرچه میلغزید
آن را چو شیر تازه مینوشید
گویی میان مردمکهایم
خرگوش ناآرامِ شادی بود
هر صبحدم با آفتاب پیر
به دشتهای ناشناس جستجو میرفت
شبها به جنگلهای تاریکی فرو میرفت
آن روزها رفتند
آن روزهای برفی خاموش
کز پشت شیشه، در اتاق گرم
هر دم به بیرون، خیره میگشتم
پاکیزه برف من، چو کرکی نرم
آرام میبارید
بر نردبام کهنهی چوبی
بر رشتهی سست طناب رخت
بر گیسوان کاجهای پیر
و فکر میکردم به فردا، آه
فردا:
حجم سفید لیز.
مطالب پیشنهادی
بیپروایی زیباست
مروری بر کتاب نغمه مرغی اسیر نوشتهی جازمین دارزنیک
پروازی نو با ققنوس
نیما یوشیج: مروری بر زندگی و آثار
پریِ کوچکِ غمگین (بخش دوم: آثار و سبک شعری)
مروری بر آثار و سبک شعری فروغ فرخزاد | چه کسی ﮔﻔﺘﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻃﻼﺳﺖ؟
کتاب های پیشنهادی