کتاب طوطی

نویسنده: سوزانا تامارو

هوا چنان شرجی بود که حتی از پنکه هم کاری ساخته نبود. چراغ رومیزی کنار تخت را خاموش کرد. بلافاصله دوتا پشه شروع کردند در گوش او وزوز کردن. بلادرنگ چراغ را روشن کرد و مجلة «جدول» را هم لوله کرد و در دست گرفت، اما به هر حال پشه‌ها توانستند او را نیش بزنند.

لوییزیتو در آشپزخانه روی سه‌پایه به خواب رفته بود. زن وسوسه شده بود که او را به اتاق خواب بیاورد، ولی ترسیده بود به رویش بپرد. هنوز چندان به حضور او عادت نداشت. 

از کافة پایین خانه صدای خنده به گوش می‌رسید، با صدای رفت‌وآمد موتورهایی که گاز می‌دادند. از وقتی آن کافه را باز کرده بودند، شبها زندگی‌شان جهنمی شده بود. ساکنان ساختمان بارها پلیس را خبر کرده بودند ولی هیچ فایده‌ای نداشت. تنها عکس‌العمل درست و حسابی از جانب مرد همسایه‌اش بود که شبانه پنجره را باز می‌کرد و از آن بالا یک سطل آب می‌ریخت پایین و داد می‌زد:

- جنگ لازم است! جنگ! 

یک نفر هم از روی لج، کنار در ورودی ساختمان نوشته بود: «مرتیکة فاشیست گُه».

صفحه ۲۸

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب طوطی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قیام من علیه ما

مروری بر کتاب ما نوشته‌ی یوگنی زامیاتین

مغزی که همه چیز را می‌فهمد

مروری بر کتاب مغز پویا نوشته‌ی دیوید ایگلمن

داستان دوستی سوفی با یک غول برای نجات دنیا

معرفی کتاب کودک غول بزرگ مهربان نوشته‌ی رولد دال

کتاب های پیشنهادی