شیدایی لل و اشتاین

نویسنده: مارگریت دوراس

مشتاقم من، مثل تشنه‌ای مشتاق نوشیدن عصاره و شیر کلام، شیرِ کلامی مه‌آمیغ، تراویده از لُل. و. اشتاین. مشتاقم که همبستۀ همان چیزی باشم که لُل به دروغ بر زبان آورده است. احتمالاً مرا با خود می‌برد، فرجامم متفاوت از آن چیزی است که روی داده. درهم می‌شکند مرا همراه آنچه برجا مانده. امید منحصر می‌شود به درهم شکستگی، به بندۀ زرخرید بودن.

سکتی ممتد حاکم می‌شود، علتش توجه بیش از حدی است که ما نسبت به هم نشان می‌دهیم، کسی متوجه این سکوت نیست. هنوز هیچ‌کس. هیچ‌کس؟ مطمئنم؟

لُل می‌رود سمت ایوان، آرام. بعد به همان آرامی برمی‌گردد.

با دیدنش به ذهنم می‌رسد که شاید همین هم برای من کافی باشد، همین دیدن او، و اینکه بعضی چیزها این‌طور شکل می‌گیرد، و بی‌فایده است که از طریق حالات و حرکات یا از طریق حرف‌هایی که ردوبدل می‌شود بخواهیم به چیزی پی ببریم.

صفحه 92

متاسفانه این کتاب موجود نیست

شیدایی لل و اشتاین

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

فریادهایی از سرزمین دوردست

مروری بر رمان نایب کنسول نوشته‌ی مارگریت دوراس

اندوهِ به یاد آوردن

مروری بر کتاب عاشق اثر مارگریت دوراس

گدار در قاب

مروری بر کتاب گفت و گوهای گدار

کتاب های پیشنهادی