کتاب شمشیر ابدی

نویسنده: برندون سندرسون

آدرام گفت: «به‌طور حتم آقای گالاث اون محدودیت کوچک رو درنهایت برطرف می‌کنن.» لبخندی که روی لبانش بود آنچنان توخالی بود که اوریل چشمانش را منحرف کرد. آدرام در  ادامه گفت: «و حتی اگه موفق هم نشن، باز هم حرکت سریع یه بمبه تو بازار. ببینین، بیشتر شرکت‌ها هرگز فرصتی پیدا نمی‌کنن که مردم رو جلب کنن. اونا محصولات‌شون رو در طوفان بازار عرضه می‌کنن و مجبورن برای کمترین توجه هم فریاد بزنن.»

«اما ما چنین مشکلی نخواهیم داشت. همه می‌خوان که یه سریع حرکت داشته باشن. حتی پنج شیش تا هم می‌خوان! هنگام پارک کردن ماشین و قدم زدن؟ می‌تونن بعد از قدم زدن ماشین رو به موقعیت‌شون بفرستن. همیشه کیف‌شون رو گم می‌کنن؟ یه حلقه بهش بچسبونن و هر وقت لازمش داشتن پیش خودشون بیارنش.» لبخندش گسترده‌تر شد و در ادامه گفت: «ما می‌خوایم دنیا رو تکون بدیم رفقا!»

اوریل گفت: «امن نیست.»

آدرام خشکش زد، لبخندش خدشه‌دار شد. سریع دوباره لبخند زد و ناراحتی‌اش را بروز نداد.

یکی از مدیران گفت: «کاملا ایمنه. هزاران دورنوردی انجام شده و هیچ تصادفی نبوده.»

اوریل گفت: «خود این فناوری ایمنه؛ اما اینکه اینو به مردم بدیم کار امنی نیست. اونا باهاش همدیگه رو می‌کُشن.»

صفحه 164

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب شمشیر ابدی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دایی یوسف از تولد تا مرگ

مروری بر کتاب استالین نوشته‌ی سایمن سیبیگ مانتیفوری

فرهنگ خانوادگی

نقد کتاب فرهنگ خانوادگی اثر الیزابت آسودو

مرثیه‌ای هجوآمیز برای رویای آمریکایی

مروری بر کتاب در رویای بابل نوشته‌ی ریچارد براتیگان

کتاب های پیشنهادی