کتاب سیصد و شصت و پنج روز با سعدی
نویسنده: حسین الهی قمشه ای
در جامع بعلبک چندکلمهای به طریق وعظ همی گفتم با طایفهای افسردة دل مرده و راه از صورت به معنی نبرده. دیدم که نفسم درنمیگیرد و آتشم در هیزمتر اثر نمیکند. دریغ آمدم تربیت ستوران و آینهداری در محلّت کوران، وليكن درِ معنی باز بود و سلسله سخن دراز در معنی این آیت که «وَنَحن اَقَربُ اليه مِن حَبل الورید» سخن به جایی رسیده بود که میگفتم:
دوست نزدیکتر از من به من است وین عجبتر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که یار در کنار من و من مهجورم
من از شراب این سخن مست و فُضله قدح در دست که روندهای بر کنار مجلس گذر کرد و دور آخر در او اثر. نعرهای بزد که دیگران به موافقت او در خروش آمدند و خامان مجلس به جوش. گفتم: ای سبحانالله دوران باخبر در حضور و نزدیکان بیبصر دور.
فهم سخن چون نکند مستمع قوّت طبع از متکلّم مجری
فُسحت میدان ارادت بیار تا بزند مرد سخنگوی، گوی
صفحه ۱۷۴مطالب پیشنهادی
از انزوا رها
مروری بر کتاب کیم جییونگ متولد 1982 نوشتهی چو نامجو و مصاحبه با فروزان صاعدی مترجم کتاب
گفتن از آتوسا مشفق را از کجا شروع کنیم؟
بررسی آثار آتوسا مشفق: از رمان آیلین تا لاپوونا
در باب تجربهی سوگ در کودکان
مروری بر کتاب مامان دلم برایت تنگ شده نوشتهی ربکا کاب
کتاب های پیشنهادی