سمرقند
نویسنده: امین معلوف
در سمرقند که جشنی برپا است تنها یک زن است که جرئت گریه کردن دارد، و آن هم زن خود خان است که جشن برای پیروزی شوهرش است، چون هر چه باشد او دختر سلطانی است که به ضرب دشنه از پا در آمده است. شوهرش حتماً رفته و به او تسلیت گفته است، و حتماً به همة زنان حرمسرا هم دستور داده است که لباس عزا به تن کنند. حتی به فرمان او یکی از خواجگان حرم را که بیش از حد شادی از خود نشان میداده است شلاق زدهاند. ليكن در بازگشت به کاخ خود از تکرار این سخن به اطرافیانش ابا نداشته است که «خداوند دعاهای مردم سمرقند را مستجاب کرده است».
میتوان فکر کرد که در آن عصر و زمانه، ساکنان یک شهر هیچ دلیلی نداشتند که مثلاً فلان فرمانروای ترک را بر آن دیگر ترجیح بدهند. با این حال، سمرقندیان دعا میکردند و شکر خدا را به جا میآوردند، چون آنچه از آن میترسیدند تغییر ارباب بود با پیامدهایش که کشتار بود و رنج و آزار و غارت و ایلغار.
صفحه ۶۷- مترجم: محمد قاضی
- ناشر : علمی و فرهنگی
- تعداد صفحات: 435
- شابک: 9786004367905
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فرانسوی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

پدر پرافتخار ترجمهی ایران
محمد قاضی: مروری بر زندگی و آثار

چه کتابهایی در دوران بازنشستگی الهام بخش من هستند؟
نیکی جرارد، نویسنده و روزنامهنگار، به ما میگوید چه کتابهایی را در دوران بازنشستگی بخوانیم

ردپای شهرزاد بر سنگفرش شیلی
مروری بر کتاب اوالونا نوشتهی ایزابل آلنده
کتاب های پیشنهادی
