کتاب دیوان پروین اعتصامی (به کوشش یدالله جلالی پندری)
نویسنده: پروین اعتصامی
دستِ من بَستی برای یک گلیم / خود گرفتی خانه از دستِ یتیم
مَن رُبودم موزه و طَشت و نمد / تو سیهدل مَدرک و حُکم و سَند
دُزدّ جاهل، گَر یکی اِبریق بُرد / دُزدّ عارف، دفترِ تَحقیق بُرد
دیدههای عَقل، گَر بینا شوند / خود فروشان زودتر رُسوا شوند
دُزد زَر بَستند و دُزدّ دین رهید / شَحنه ما را دید و قاضی را نَدید
من بِه راهِ خود نَدیدم چاه را / تو بدیدی، کج نکردی راه را
میزدی خود، پُشتَ پا بَر راستی / راستی از دیگران میخواستی
دیگر اِی گندم نمایِ جُو فروش / با رِدای عُجب، عیب خود مپوش
چیرهدستان میربایند آنچه هست / می بُرند آنگه زِ دُزدّ کاه، دست
در دِل ما حِرص، آلایش فزود / نیّتّ پاکان چِرا آلوده بود
دُزد اگر شب، گَرم یغما کَردن است / دُزدیِ حُکّام، روزِ روشن است
حاجت اَر ما را زِ راهِ راست بُرد / دیو، قاضی را بِه هرجا خواست بُرد
صفحه ۱۹۳مطالب پیشنهادی
پایان یک توهم
مروری بر کتاب در سنگر آزادی نوشتهی فردریش فون هایک
کتاب احساس شناسی!
معرفی کوتاه کتاب کودک قیافههای بامزه نوشتهی نیکولا اسمی
آنچه نوجوانها باید بخوانند
مروری بر چند رمان برای 12 تا 18 سالهها
کتاب های پیشنهادی