کتاب خمره و خمره
نویسنده: لوئیجی پیراندلو
آن سال درختان زیتون با وجود هوای مهآلود پُربارتر شده و انگار از لج آن هوا زیتون بیشتری داده بودند.
دُن لولّوزیرافا که ارباب مزرعهای پُررونق بود، با در نظر گرفتن اینکه گنجایش پنج خمرهای که در انبار داشت برای محصول روغن زیتون آن سال کفایت نمیکرد، به موقع یک خمرة ششم و بزرگتر به کوزهگرهای دهکدة سانتو استفانو دیکاماسترا در همان نزدیکی سفارش داده بود. آنجا خمرههایی میساختند که قدشان تا شانة یک مرد میرسید و مثل خمرههای سابقش لعابخورده بودند. خمرة جديد حسابی شکمدار و باشکوه بود، انگار مادر روحانيِ آن پنج خمرة دیگر باشد. خمرههای قبلی در مقایسه با آن مثل خواهرهای روحانیِ ریزنقش به چشم میآمدند.
صفحه ۱۹- مترجم: بهمن فرزانه
- ناشر : کتاب پنجره
- تعداد صفحات: 74
- شابک: 9789647822923
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1398
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان ایتالیایی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

آرزوهای سوزان
معرفی کتاب بیابان تاتارها نوشتهی دینو بوتزاتى

«مدتها پیش درک کردهام که ...»
برگرفته از کتاب "عشق در زمان وبا" نوشتهی گابریل گارسیا مارکز، ترجمهی بهمن فرزانه، نشر ققنوس

مفهوم زمان در بینش اساطیری حاکم بر فرهنگ آمریکای لاتین
مرور رمان «صد سال تنهایی» اثر «گابریل گارسیا مارکز»
کتاب های پیشنهادی

