کتاب حالا می بینید چه سرعتی داریم!

نویسنده: دیو اگرز

مهمان‌های توی لابی را تماشا می‌کردیم: تاجرهای سفیدپوست و سنگالی‌های پول‌دار؛ و مردهایی را تماشا می‌کردیم که پشت میز پذیرش به آن‌ها خدمات ارائه می‌دادند، همه با کت و شلوارهای خاکستری و عینک‌های یک جور. یک ساعت‌ونیم بود که منتظر بودیم. می‌خواستیم سوار ماشینی شویم و برانیم. به سمت ساحل برویم و بعد شنا کنیم و بعدش به پارک ملی برویم که پر بود از میمون و کروکودیل، و بعد همین‌طور به راهمان ادامه بدهیم و آخرش شب برگردیم و با پروازی از سنگال برویم. نقشه‌مان این بود که آن روز حدود ۲۰۰۰ دلار را به رهگذرها بدهیم.

و بالاخره ماشین از راه رسید و داشتیم سوار میشدیم که دو پسربچه خواستند شیشه‌هایمان را تمیز کنند و ما نخواستیم؛ گفتند پارکش که بکنیم ازش مراقبت می‌کنند. گفتیم ما داریم می‌رویم، پارک نمی‌کنیم. خندیدند. همه با هم خندیدیم. 

هَند پرسید: «یه‌کم بدیم به اینا؟»

گفتم: «بذار اول راه بیفتیم. اول، بیرونِ شهر.» 

من می‌رونم.»

«نه، بهتره اول من بشینم.»

صفحه ۷۷

افزودن به پاکت خرید 166,000 تومان

کتاب حالا می بینید چه سرعتی داریم!

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

صداقتِ به زنجیرکشیده

مروری بر نمایشنامه‌ی شاه‌لیر نوشته‌ی ویلیام شکسپیر

بهترین رمان‌های نویسندگان زن معاصر

بهترین نویسندگان زن داستان‌های مدرن از لیلا سلیمانی تا نینا استیبه

کتاب‌هایی برای طرفداران سریال وراثت

اگر از طرفداران سریال وراثت هستید، این لیست خواندنی برای شماست؛ مملوء از کتاب غیرداستانی و جنجالی

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 166,000 تومان