کتاب حاجی نرگس
نویسنده: مریم سمیع زادگان
زمستان آن سال
اول فروردین، هم تولد من است، هم تولد بهار. مامان، «خانم گل» صدایم میکرد و بابا بهار خانوم. کریم اما همان اسم شناسنامهام را دوست داشت، شیرین. اوایل ازدواجمان یک شیرین میگفت، هزار تا شیرین میشنیدم، آنقدر که آن شیرین را شیرین به زبان میآورد. تا چند سال اول زندگی، فقط من نبودم که شیرین بودم، همهچیز شیرین بود. کریم را همه توی محل دوست داشتند. ته کوچه دکان کوچکی داشت و مایحتاج زندگی میفروخت؛ ماست، پنیر، شیر تازه. مامان، کشکِ آش رشته را همیشه از او میخرید، کشک ساییدهی غلیظی که معروف بود. وقتی آمد خواستگاری، بابا گفت: «لازم نیست خانه اجازه کنی. بیایید کنار ما، با ما زندگی کنید. » گفت: «ما همین یک دختر را داریم و او که برود تنها میمانیم. دلخوشیمان به اوست.»
صفحه ۳۱- نام کتاب: حاجی نرگس
- ناشر : آوند دانش
- تعداد صفحات: 116
- شابک: 9786226661539
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1398
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

چگونه سریال دختران درخشان با کتابش مقایسه میشود؟
نقد سریال دختران درخشان (بر اساس کتاب دختران درخشان نوشتهی لورن بیوکز)

حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا
معرفی کوتاه کتاب کودک حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا نوشتهی اسکات کوپر

تا میتوانی از جادوی زندگی لذت ببر!
مروری بر کتاب کودک پاستیلهای بنفش نوشتهی کاترین اپلگیت
کتاب های پیشنهادی
