کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد

نویسنده: كالم مكن

چند زن سیاه‌پوست پشت در جمع شده بودند، بیشتر آنها لباس‌هایی مشکی به تن داشتند که به‌نظر می‌رسید به آنها تعلق ندارند، پنداری لباس‌ها را برای آن روز کرایه کرده بودند. آرایش‌هایشان هویت آن‌ها را فاش می‌ساخت، آرایش‌هایی تند و زننده، حتی یکی از آنها که به نظر بسیار خسته و وامانده می‌رسید، دور چشمانش را سایه نقره‌ای براق زده بود. پلیس‌ها حرف‌هایی درباره روسپی‌ها زده بودند؛ به ذهنم خطور کرد که شاید آن دختر جوان هم یکی از همان‌ها بوده است. از سر قدردانی آهی گذرا کشیدم و سپس آگاهی از این موضوع سرد و بی‌روحم کرد، دیواره‌های درونم به لرزش درآمدند. چطور آنقدر پست و حقیر بودم؟

صفحه 231


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دستم را بگیر و گذشته‌ات را به طوفان بسپار

مروری بر کتاب بچه‌های عجیب و غریب یتیم‌خانه‌ی خانم پرگرین نوشته‌ی رنسام ریگز

درمان شوپنهاور: زندگی در سایه‌ی دهشتناکِ هستی

مروری بر کتاب درمان شوپنهاور نوشته‌ی اروین د. یالوم

«استعداد ممکن است موقتی باشد و کمتر کسی هم می‌تواند همه‌ی عمر نگهش دارد»

بخشی از کتاب «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» اثر هاروکی موراکامی

کتاب های پیشنهادی