چون زردشت از کار خدا آگاهتر شد، زمان آزمایشهای گوناگون فرا رسید. کوهی از آتش فروزنده دید. فرمان پروردگار چنین بود که آن پُرخرد بر آن آتش تیز هم بگذرد. زردشت بر آن آتش تفته به بلندی کوه گذر کرد و آسیبی بر او نیامد. سپس به فرمان پروردگار، روی بگداختند و بر سینه سیمگونش ریختند، باز آسیبی بر او نیامد. دگرباره شکمش را بشکافتند و اندرون آن را باز بر جای گذاشتند. کسی را که یزدان پشت باشد روزگار همین است.
صفحه 171
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی