علوم، علوم، علوم. به بچههای ما توی مدرسه چیز دیگهای یاد نمیدن؟ چیزهای معقول و مفید و بااحساس؟ میدونی اگه به خاطر این نکبتی که بیخ گوشم چسبیده نبود، الان چیکاره بودم؟ احتمالاً یه رقاص. دوشیزه بتی فرانک، بهترین رقصنده در کلاس هزارونهصد و نمیدونم چند!... یه موقع من بهترین قصندۀ مدرسه بودم_ تروفرز مثل مارمولک_ چشم و چراغ جماعت! و موقع دیگه... یه اشتباه. اینجوری شروع میشه. با یه آدم عوضی ازدواج میکنی و قبل از اینکه بیای بفهمی، واسۀ باقیِ عمرت با دوتا تیکه سنگ دور گردنت دستوپات رو میذاره تو پوست گردو.
صفحه 46
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید