کتاب آکابادو (قابله مرگ)

نویسنده: میکلا مورجیا

برای بچه‌های پنجم دبستان باورکردنی نبود که خانم معلم لوچانا پنجاه سال داشته باشد، زیرا او به‌عنوان یک زن مسن خیلی زیبا بود، حتی به‌طور بسیار شگفت‌انگیزی، مثل زنانی که از خارج می‌آمدند، فریبنده بود. خیلی وقت پیش با مردی به نام جُوزِپِ مِلی که در سورنی صاحب زمین‌های برنج‌زار بود ازدواج کرده بود. او اغلب برای صادرات برنج مخصوص ساردنیا (آربوریو) به کشورهای دیگر سفر می‌کرد. 

به همین دلیل، جوزپِ با این دختر ظریف‌اندام از خانواده‌ای ثروتمند، اهل پیه‌مونتِ، آشنا شده بود. خانم معلمی تحصیل‌کرده و مؤدب، با چشمانی به رنگ سبز زمردی، که در بین دختران اطرافش که مانند رشتة مروارید ساخته شده بودند، نظیرش یافت نمی‌شد. لوچانا تلّانی، که خانواده و دوستانش را از تصمیم ازدواج با این مرد متعجب کرده بود، بی‌آنکه پشت‌سرش را هم نگاه کند، تصمیم گرفت جوزپ را دنبال کند، علی‌رغم آنکه بیش از بیست سال بود که در سورنی تدریس می‌کرد، هنوز زبان ایتالیایی را با لهجة اهالی تورین صحبت می‌کرد. 

صفحه ۲۳

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب آکابادو (قابله مرگ)

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا

معرفی کوتاه کتاب کودک حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا نوشته‌ی اسکات کوپر

آرزوهای سوزان

معرفی کتاب بیابان تاتارها نوشته‌ی دینو بوتزاتى

هنر در حصار توتالیتاریسم و اخلاق

مروری بر کتاب حد‌ و مرزهای هنر نوشته‌ی تزوتان تودوروف

کتاب های پیشنهادی