آقای هاویشام
نویسنده: رامبد خانلری
درست یک هفتهی پیش یعنی یک روز قبل از عقدمون یک نفر روی پیغامگیر خونه پیغام گذاشته بود که تمبر به دار آویختن شیخ فضلالله نوری رو داره و شمارهاش را هم گذاشته بود تا من تماس بگیرم و سر قیمت با هم به توافق برسیم. من هم زنگ زدم، یارو یجوری با ناله حرف میزد که از پشت تلفن داد میزد که اهل بخیه است، شاید به همین خاطر وقتی گفت یک میلیون تومن من گفتم صدهزار تومن.
صفحه ۵۳
- ناشر : آگاه,بان
- تعداد صفحات: 136
- شابک: 9786226414043
- شماره چاپ: 3
- سال چاپ: 1397
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

نوآر همه جا هست
مروری بر کتاب فیلم نوآر و سینمای پارانویا نوشتهی ویلر وینستون دیکسون

همه چیز ممنوع!
مروری بر نمایشنامه تمام نخ نوشتهی شل سیلوراستاین

سیدخندان با کارآگاه نقیبی امن است
مروری بر کتاب در سیدخندان کسی را نمیکشند نوشتهی مهام میقانی
کتاب های پیشنهادی
