کتاب آتوسا دختر كورش بزرگ

نویسنده: هلن افشار

فریاد مردم در دل شب پیچید و از آن بالا دستمال‌های رنگین را دید که در باد پاییزی، شادی را به پیش چشمانش می‌کشانند. لبخندی زد و دست‌هایش را به سوی آنان بالا گرفت.

به سختی گرفتاری را که از پیش آماده کرده بود بر زبان آورد و در آن، از همه‌ی کسانی که در گرمای توانفرسا از دل خاک، خوراک یک سال را فراهم آورده بودند سپاس گزاری نمود و برای شان آرزوی شادکامی و پیروزی کرد. در پایان مردم را که میهمانان بارگاه شاهی بودند، به خوردن و آشامیدن و گذراندن شبی به یادماندنی فراخواند و در میان دست زدن‌های مردم از پلکان پایین آمد.

صفحه 307

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب آتوسا دختر كورش بزرگ

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

فیلیپا پری در اتاق درمان

از فیلیپا پری بپرسیم: «چرا همیشه انقدر عصبانی هستم؟»

تنها اندیشه کافی نیست دستانتان را نیز تکان دهید!

معرفی کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه نوشته‌ی متیو بی. کرافورد

این غذا زرافه و لاکپشت دارد

معرفی کتاب کودک خوراک زرافه با سالاد لاک‌پشت نوشته‌ی رضا دالوند

کتاب های پیشنهادی