خانه جست‌وجوگر رؤیاست

مروری بر کتاب خانه نوشته یودیت هرمان

پدرام عسکری

پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴

(12 نفر) 5.0

یودیت هرمان

کتاب خانه آخرین اثری بود که از یودیت هرمان، نویسنده‌ی آلمانی، در سال 2021 منتشر شد. یودیت هرمان در این اثر نیز کمافی‌السابق به سراغ همان مضامینی رفته است که در آثار قبلی‌اش نیز دیده‌ایم: تنهایی، گذر عمر و رنج طولانی‌مدت. در کتاب خانه تمامی این موتیف‌های تکرارشونده‌ نزد هرمان در اختیار پرداخت به قصه‌ای قرار می‌گیرند که گرد غبار گذر سالیان قرار است موجب شود تا حقایق را نخواهیم که ببینیم و بر رنج زنِ قهرمان کتاب بیش از پیش بار بیفزاییم.

خانه | یودیت هرمان

موضوع کتاب خانه

راوی کتاب خانه، زنی که تا انتهای قصه‌ی کتاب نامش را نمی‌فهمیم، در کارخانه‌ی سیگارسازی کار می‌کند و پیشنهاد اغواکننده‌ی مردی شعبده‌باز مسیر زندگی و زیست او را تا پایان عمرش دستخوش تغییر قرار می‌دهد. خانه قصه‌ی مردمانی است که یک‌سر در جست‌وجوی رسیدن به موطنی آشنا و خون‌گرم‌اند و نیز در تکاپوی گذر از جهان کهنه به دنیای نو. این مردم جست‌وجوگرانی‌اند که تلاش می‌کنند بر روزمَرِگی و روزمرْگی‌شان فائق آیند و برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی فروگذاری نمی‌کنند.

یودیت هرمان در کتاب خانه بیش از هر قصه‌ای که تا کنون نوشته است به ستایش زندگی و زیستن می‌پردازد. او در این داستان از خاطره سخن می‌گوید و از تلاش؛ تلاش برای رستگار کردنِ یک گذشته‌ی چندپاره ـ شاید پاره‌پاره. شخصیت‌های یودیت هرمان در لحظه زندگی‌شان را سرشار از معنا می‌کنند و در لحظه نیز از آن می‌گذرند. یودیت هرمان در پی آری‌گویی به زندگی است در خانه. وی به‌دنبال ژرفای پیوندهایی است که امروزه روز به بیراهه رفته‌اند و می‌روند. کتاب خانه از‌هم‌گسیختگی و فروپاشی در روابط انسانی را می‌کاود. خانه جست‌وجوگر رؤیاست؛ رؤیایی که به نظر می‌رسد از مردمان این کتاب ربوده شده و آن‌ها سالیان متمادی در پی رسیدن دوباره به آن هستند. جالب اینکه اینان کمتر به نوستالژی پرداخته‌اند و زخم‌هایشان را با مرهمی که فقط خودشان از آن خبردار هستند تلاش کرده‌اند تا التیام بخشند. این رویارویی با رؤیا تمام‌قد در قصه‌ی خانه خودش را بروز می‌دهد و کولاژهایی که از زندگی این زن محنت‌کشیده به دست ما می‌رسد تأییدی‌اند بر این ادعا.

فضای کلی کتاب خانه

فضای داستان خانه‌ی یودیت هرمان همچنان مثل دیگر آثارش آرام است. نوری شدید از سوی خورشید به‌سوی کاراکترهای کتاب پرتاب شده و محنت در زیر آفتاب و در اوج سکوت دیده و حس می‌شود. محنت در زیر این آفتاب تند فقط دیده می‌شد. هیچ قضاوتی، هیچ توضیحی و هیچ فریادی در قبال این محنت وجود ندارد، زیرا مردمانِ خانه یاد گرفته‌اند که چگونه سکوت کنند، حتی وقتی ظلم بر آن‌ها می‌رود. خانه اوج یک بازگشت است؛ بازگشتی پی‌درپی به زمانه‌ای که فقط در یک چیز خلاصه شده است: محنت. و این محنت در تمامی زندگی آمیختگی‌اش را با سکوت دردناک نگه داشته است و اجازه‌ی بروز و ظهور به خود نداده است. نمی‌توان دقیقاً گفت این محنت چرا چنین ساکن است. شاید آن‌قدر درد در این محنت وجود دارد که بی‌حس شده است یا شاید آن‌چنان این مردمانِ در‌جست‌وجوی‌خانه وحشت‌زده‌اند که زبان به کام گرفته‌اند تا دیگری وحشت نکند. اما نباید ناگفته بماند که هر آنچه که در قلب این داستان در حال گذر کردن است نمی‌تواند تا ابدالدهر در خموشی خودخواسته‌ی مردمانِ خانه خودش را پنهان کند و مطمئنیم که درنهایت روزی و جایی خانه‌ی آرام پر از ولوله خواهد شد.

جملات کتاب خانه

ما شناور بودیم. در این تکه‌پاره‌یادها شناور بودیم، در آن نیمه‌ی تاریک، روی پاگرد با آن دیوارهای بلند، شناور بین درهای بسته‌ی قهوه‌ای تیره. (خانه، نشر افق، صفحه‌ی 133)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مسخ شابر

مسخ شابر

معرفی کتاب کلنل شابر نوشته‌ی اونوره دو بالزاک

عشق در قلبِ مردگانِ تنها

عشق در قلبِ مردگانِ تنها

مروری بر کتاب اول عاشقی نوشته‌ی یودیت هرمان

در میان هیچ

در میان هیچ

مروری بر کتاب سفر زمستانی نوشته‌ی املی نوتومب

کتاب های پیشنهادی