از خون برخاسته

مروری بر کتاب اعمال انسانی نوشته‌ی هان کانگ

زهرا سام

پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲

(5 نفر) 4.6

Han Kang هان کانگ

پسرک پانزده سال بیشتر نداشت. جانش را به خطر انداخته بود و زیر نم باران و خورشید بی‌جان دم صبح، بی‌قرار و پریشان خیابان‌های اطراف اداره‌ی استانداری را می‌کاوید. بلوای شب گذشته پایان یافته بود، بدن‌ها از تقلا ایستاده بودند، خفقانی رعب‌آور حاکم شده بود، ماشین‌های گشت آرام گرفته بودند و سربازها، خسته از کشتار و قساوت خود احتمالاً خواب بودند. همه‌چیز به‌ظاهر ساکت و آرام بود؛ آرامشی موحش و توأم با انبوه اجسادی که خیابان‌ها را فرش کرده بودند، بوی نامطبوع خونی که با ذرات هوا درآمیخته بود و جوی خون‌آبه‌ای که در معابر جاری بود. همه‌چیز در ظاهر آرام می‌نمود، جز سایه‌های کرختی که در هیبتی هولناک در هوای متعفن خیابان پرسه می‌زدند و آگاهانه پسرک را می‌پاییدند. «روح‌ها چه‌قدر در کنار جسم‌هایشان معطل می‌مانند؟ آیا واقعاً مثل پرنده‌ای به پرواز در می‌آیند؟»[1]

رمان اعمال انسانی روایتی بدیع و کم‌نظیر از قیام و سرکوب خونین مردم گوانجو کره‌ی جنوبی در اعتراض به دولت مستبد دهه‌ی 1980 است. هان کانگ که پیش از این او را با رمان گیاه‌خوار[2] می‌شناختیم، این‌بار دست به خلق اثری بی‌بدیل زده است. او خود متولد گوانگجو بوده و از این رو، کودکی‌اش را در بحبوحه‌ی قیام و تظاهرات خونین مردم گذرانده است. ذهن او به طرز گریزناپذیری از اثرات مرگبار و هولناک این قیام و خشونت بی‌حد دولت وقت اثر پذیرفته و حتی با گذشت سال‌ها التیام نیافته است. رنج حاصل از سوگ و خاطرات و تصاویر دردناک گذشته سایه‌ای تیره و نازدودنی بر زندگی‌اش انداخت و او را به نوشتن اعمال انسانی واداشت. هان کانگ سرانجام این رمان را در سال 2014 منتشر کرد.

اعمال انسانی روایتی هفت‌گانه با درون‌مایه‌ی انسانیت است که با هفت شخصیت اصلی و در هفت فصل تنظیم شده است. در وهله‌ی اول، نویسنده بذر پرسشی اساسی با مضمون انسانیت را در ذهن خواننده می‌کارد و از آن پس می‌کوشد تا با هر روایت و از زبان هر شخصیت به این پرسش پاسخ دهد. داستان در توصیف انسانیت و در مذمت ظلم و قساوت اعمال انسان نگاشته شده است؛ با این ‌حال نویسنده به شیوه‌ای شگرف و منحصربه‌فرد از واژگان و تصاویری مهیب و خشونت‌آمیز وام می‌گیرد تا مضمون انسانیت را در قالب غیرانسانی‌ترین اعمال به چالش بکشد و زوایای پنهان آن را در بستری آغشته به خون توصیف کند. به بیان دیگر، در تعریف هان کانگ از انسانیت پارادوکسی دردناک در جریان است که گویی آن را با ارائه‌ی توصیفاتی متناقض و نامتعارف، سخت به سخره گرفته است.

انسانیت چیست؟

شاید تأثیرگذارترین بخش پیرنگ و حتی پرسش اساسی طرح داستان _فارغ از کلیشه‌های رایج داستان‌نویسی_ معطوف به قیام ابتدای قصه باشد. در گیرودارِ قیام مردم گوانگجو و تشدید فعالیت‌ جنبش‌های کارگری بر ضد حکومت خودکامه‌ای که آشکارا تیشه به ریشه‌ی ملت خود زده بود و بر استبداد خود تأکید می‌ورزید، نهضت‌های مردمی و گروه‌های کمک‌رسانی روزبه‌روز بیشتر می‌شدند. دونگ هو هم به‌رغم سن اندک و جثه‌ی نحیفش، امداد را وظیفه‌ی خود دانسته و همراه دوستانش به سر و سامان دادن اجساد قربانیان مشغول بود. او که شاهد قتل دوستش، جئونگ دای بود، روزها در جست‌و‌جوی اثری از تن بی‌جان او و خواهرش، جئونگ می، جنازه‌ها را یک‌به‌یک می‌کاوید و اجساد بی‌جان و سنگین را جا‌به‌جا می‌کرد. او هر روز صدها کالبد متعفن را از نظر می‌گذراند و صورت‌های مسخ‌شده‌شان را با ملحفه می‌پوشاند و مصرانه پرسشی اساسی را در ذهن تکرار می‌کرد: «انسانیت چیست؟»

هرکدام از بخش‌های کتاب از زبان شخصیتی مجزا، با بیانی متمایز و از زاویه‌ای نو روایت می‌شود. دقت نویسنده در انتخاب زاویه‌ی دید هر فصل بسیار تحسین‌برانگیز است. او عامدانه در هر بخش داستان، زاویه دیدی را بر‌می‌گزیند که درواقع گویای فاصله‌ی ضمنی میان راوی و خواننده در درک وقایع و فجایع آن بخش است. مسلّم است که استفاده از این شیوه‌ی نغز، وجوه پنهانی داستان را برای خواننده آشکار می‌سازد و ذهن او را آماده‌ی پذیرش تأثیر هدفمند و سازمان‌یافته‌ی مدنظر نویسنده می‌کند.

فصل اول با اتخاذ زاویه‌ی دید دوم شخص آغاز می‌شود. ابتدا شاید شیوه‌ی روایی خطابی کمی دشوار و حتی غریب به ‌نظر بیاید، اما خواننده به‌تدریج با آن مأنوس می‌شود و به این طریق، در بطن فجایع خونین داستان فرو می‌رود. فصل اول خطاب به دونگ هو نگاشته شده است؛ پسرکی که فارغ از دنیای خیال، بخشی از زندگی کودکی هان کانگ در گوانگجو و الهام‌بخش او در نگارش این کتاب بوده است. دونگ هو نیز همانند هزاران بی‌گناه دیگر، سرانجام قربانی سیاست‌های فاسد دولت سرکوب‌گر و مستبد چان دوهوان[3] می‌شود.

نویسنده در نگارش بخش آغازین با تأکید بر مفهوم قیام و مضمون‌سازی‌های متعدد حول محور اعمال غیرانسانی، به ذهن خواننده نقب می‌زند و او را جهت یافتن پاسخی برای این انسانیتِ مطرود تهییج می‌کند. به عبارتی این قیام همان اثر موج‌واری[4] است که تأثیر آن تا هفت فصل و سی‌وسه سال پس از وقوع آن در بخش اول، هم‌چنان در جریان داستان باقی مانده است.

«من به گندیدن جراحتی که در پهلویم هست فکر می‌کنم.

به گلوله‌ای که آن‌جا را درید.

به خنکی غریب و نابه‌هنگام و ضربه‌ی ابتدایی که یک‌باره در درونم تبدیل شد به توده‌ای آتشین.

به حفره‌ای که در طرف دیگر پهلویم باز شد و خون داغ که از پشتم با تقلا بیرون زد.

به تفنگی که شلیک کرد.

به ماشه‌ای که کشیده شد.

به چشمی که مرا زیر نظر داشت.

به چشم‌های آن کسی که فرمان آتش داد.

دلم می‌خواهد چهره‌ی آن‌ها را ببینم، دلم می‌خواهد مثل شعله‌ای لرزان روی پلک‌های خوابیده‌شان پرسه بزنم، بروم به خوابشان و شب‌های متوالی همان‌طور شعله‌وار در پیشانی و پلک‌هایشان بمانم. تا زمانی که کابوس‌هایشان چشم‌های مرا پر کند، چشم‌هایی که از آن‌ها خون بیرون می‌زند، تا زمانی که صدای پرسش و تمنایم را بشنوند، چرا؟»[5]

فصل دوم اما همانند فصل‌های چهارم، ششم و هفتم، از زاویه‌ی اول شخص روایت می‌شود. بدین ترتیب خواننده در کمترین فاصله با شخصیت اصلی داستان قرار دارد و خودش را در جایگاه و موقعیت او می‌انگارد. همان‌طور که در فصل دوم، شخصیت اصلی گسست از خویشتن[6] را تجربه می‌کند و چون روحی جدا از تن آگاهانه و دردمندانه از سرگذشت تلخش سخن می‌گوید، خواننده نیز خود را جنازه‌‌ای متعفن تصور می‌کند که جسم پوسیده‌اش در شعله می‌سوزد و تا مرز جدایی روح از بدن رفته است. در فصل چهارم دنیای بی‌رحم زندان را تجربه می‌کند و دردهای حاصل از شکنجه را با عمق جانش می‌چشد و در فصل ششم خودش را جای مادر دونگ هو می‌گذارد که در تکاپوی یافتن پسرش است.

فصلِ پایانی حسن ختام کتاب است. این‌بار نویسنده با تابع قرار دادن وقایع قیام و ضمن بیان خاطراتی از کودکی‌اش، به شرح انگیزه‌ی خود از نگارش این کتاب می‌پردازد. او طی مصاحبه‌ای با برادر دونگ هو اجازه‌ی ثبت وقایع را از او می‌گیرد و به این ترتیب اعمال انسانی از دل واقعه‌ای تلخ و تکان‌دهنده متولد می‌شود.

در لایه‌های زیرین فصل سوم نیز نکات جالبی وجود دارد. اول این‌که، نقش ویراستار یا به بیان دیگر، همان یون سوک در بخش اول، تاحدی برگرفته از شخصیت هان کانگ است؛ گویی نویسنده به‌شخصه در دو جای داستان _در فصل سوم و فصل آخر_ حضور یافته است. دوم این‌که، نویسنده نقش عدد هفت را در این بخش بیش از پیش برجسته می‌نماید. اندکی تحقیق، فلسفه‌ی هفت را رمزگشایی می‌کند. این عدد، معروف به هفت جادویی[7] در میان روان‌شناسان گویای فرایندی به‌ظاهر خُرد و در باطن شگرف است. هفت به بخشی از جریان حافظه، موسوم به حافظه‌ی کاری[8] دلالت دارد. این حافظه توانایی ثبت و سپس حذف وقایع را در مغز ایجاد می‌کند. حافظه‌ی کاری فرد را قادر می‌سازد تا به فراخور اولویت‌ها، موضوعی را نگه‌داری یا حذف کند. نتایج حاصل از تحقیقات نیز چنین ثابت کرده است که از هر ده موضوع یا ده محرک، فرد غالباً هفت مورد را حفظ می‌کند و هرچه سرعت او در یادسپاری این هفت مورد بیشتر باشد، بعدها  زودتر می‌تواند آن‌ها را از یاد بزداید.[9]

هفتِ جادویی در تعداد فصل‌ها، شخصیت‌ها، تعداد ضربات سیلی که به صورت ویراستار وارد آمد یا هفت سالی که شخصیت زندانی ارتباط خود را با جین سو حفظ کرد، به‌وضوح نمایان است؛ تعداد که به هفت می‌رسد، داستان پایان می‌یابد و سرنوشت شخصیت‌ها مشخص می‌شود؛ پس از هفت روز درد هفت ضربه‌ی سیلی التیام می‌یابد و هفت سال پس از رابطه‌ی زندانی و جین سو، او برای رهایی از گذشته‌ی تلخش به زندگی‌ خود خاتمه می‌دهد.

داستان در عین کوشش‌هایی در تعریف انسانیت، به بررسی جامعه‌ی رو به اضمحلال، اثرات جنگ، وضعیت دولت علیه ملت و خشونت افراطی می‌پردازد. همچنین عناصر داستانی، نمادسازی‌های مفهومی و توصیفات شبه‌حماسی نیز به سیر روایی داستان پویایی بخشیده و اعمال انسانی را به اثری بی‌مانند بدل کرده‌اند.

در باب ترجمه

رمان اعمال انسانی _همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد_ ویژگی‌های زبان‌شناختی منحصربه‌فردی دارد که انتقال آن‌ها مستلزم ترجمه‌ای دقیق و متعهد است. تیزنگری و تبحر دبورا اسمیت[10] در ترجمه‌ی آثار هان کانگ به زبان انگلیسی _ازجمله رمان‌های گیاه‌خوار و کتاب سپید_ در انتقال این اَشکال زبانی که گاهی غریب یا توصیف‌ناپذیرند، مؤثر واقع شده است. زمانی که گیاه‌خوار برای اولین‌بار به زبان انگلیسی ترجمه شد، مورد هجمه‌ی شدید فعالان ادبی قرار گرفت و انتقادات زیادی را به دنبال داشت. نقادان بر آن بودند که دبورا اسمیت نتوانسته به‌درستی از پس انتقال معنا و مفهوم هر واژه بربیاید و حتی در ترجمه‌ی آن قصور ورزیده است. با این‌حال ترجمه‌ی انگلیسی اعمال انسانی به نقل از منتقدین ادبی، ترجمه‌ای بی‌نقص و هنرمندانه است.

همان‌طور که در پیش‌گفتار مترجم هم ذکر شده، انتقال لهجه‌ی گوانگجویی به زبان انگلیسی و به تبع آن زبان فارسی، امری به‌غایت دشوار و حتی غیرممکن است. با توجه به اهمیت این موضوع دبورا اسمیت از زبان محاوره‌ای و گویش یورکشایری[11] در توصیف لحن نویسنده به بهترین نحو ممکن بهره برده است. علی قانع نیز در ترجمه‌ی فارسی این اثر _که انتشارات چترنگ آن را به چاپ رسانده است_ کمال دقت را به خرج داده‌ است که ماحصل آن متنی بی‌نظیر با توصیفاتی ملموس و بیانی بسیار روان و فصیح است.


منابع:

کانگ، هان. 1396، اعمال انسانی، ترجمه‌ی علی قانع، تهران: چترنگ

ایونسن, ج. ا. 1397. شکسپیر برای فیلم‌نامه‌نویسان، ترجمه‌ی فرشاد رضایی، تهران: ققنوس.


[1]- هان، 1396: 45

[2]- این کتاب در سال 2016 برنده‌ی جایزه‌ی ادبی مَن‌بوکر شد.

[3]- چان دوهوان، ژنرال ارتش و دیکتاتور نظامی، از سال 1980 تا سال 1988 رئیس‌جمهور دولت کره‌ی جنوبی بود.

[4]- اثر موج‌وار حادثه‌ی محرکی است که پیرنگ داستان را به جریان می‌اندازد و مسیر روایت را تعیین می‌کند. ( از کتاب شکسپیر برای فیلم‌نامه‌نویسان)

[5]- هان، 1396: 56

[6]- طبق تعریف ارائه‌شده در ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، گسست از خویشتن یا مسخ شخصیت به حالتی گفته می‌شود که فرد احساس می‌کند از خود جدا شده است، خود را بیرون از بدنش تجسم می‌کند و شاهدی بر اعمال، رفتار و حرکات خودش می‌شود.

[7]- Magical Seven

[8]- Working Memory

[9]- برای مطالعه‌ی بیشتر می‌توانید به مقاله‌ی تخصصی پروفسور کریستین بیک و میخائیل آی. رابینوویچ درباره‌ی ظرفیت ذخیره‌سازی مؤثر و حافظه‌ی کاری مغز مراجعه کنید.

[10]- Deborah Smith

[11]- گویش رایج مردم منطقه‌ی یورکشایر واقع در شمال انگلستان

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

رأی سفید، هجو سیاه

رأی سفید، هجو سیاه

مروری بر کتاب بینایی نوشته‌ی ژوزه ساراماگو

شهر و دیوارهای نامطمئن آن

شهر و دیوارهای نامطمئن آن

معرفی کتاب شهر و دیوارهای نامطمئن آن، جدیدترین کتاب هاروکی موراکامی

بیگانه از وجود

بیگانه از وجود

مروری بر کتاب گیاهخوار نوشته‌ی هان کانگ

کتاب های پیشنهادی