
ادبیات همواره بستری برای کشف ابعاد ناشناختهی روان انسان بوده است؛ بستری که در آن نویسنده فراتر از تجربههای زیسته خود میتواند در قالب هر شخصیت و جنسیتی سخن بگوید.
مطالعات نشان میدهد که خوانندگان مرد کمتر به سراغ آثار نویسندگان زن میروند. به طور متوسط، تنها ۲۰ درصد کتابهایی که توسط مردان مطالعه میشوند، نوشته نویسندههای زن است؛ در حالی که این نسبت در میان زنان به بیش از ۵۰ درصد میرسد. این تفاوت، نشانگر تصورات اشتباهی است که هنوز هم در جهان ادبیات و کتابخوانی وجود دارد.
در گذشته تصور میشد که نویسندگان زن تنها در بازتاب احساسات زنانه مهارت دارند و تمام آثار آنها در حیطهی عاشقانههای رمانتیک است. اما با گذشت زمان آثاری پدید آمد که این مرزبندیهای سنتی را کاملاً به چالش کشید. بسیاری از زنان نویسنده با جسارت و خلاقیت، راویان مردی را خلق کردهاند که از منظر روانشناختی و ساختار روایی، عمیق و چندلایهاند.
این مسئله کار سادهای نیست؛ چراکه این نویسندگان دنیایی را به تصویر کشیدهاند که درک کاملی از آن ندارند. یکی از معیارهای سنجش برای این که نویسنده تا چه حد موفق بوده، توجه به نوع بازخورد و انتقادات مخاطبان مرد است. چراکه تنها آنها میتوانند گواهی دهند که ارتباط برقرارکردن با شخصیت خلق شده، چهقدر آسان بوده است.
زنان نویسنده با انتخاب شخصیتهای مرد بهعنوان راوی یا پروتاگونیست، توانستهاند هم کلیشهها را بشکنند و هم تجربههای انسانی تازهای برای مخاطب فراهم کنند. گاهی اوقات این انتخاب تنها یک تغییر کوچک در ساختار روایت نیست؛ بلکه نوعی موضعگیری در برابر تقلیل ادبیات به مقولههای جنسیتی به شمار میرود.
در ادامه با چند نمونهی شاخص از آثار نویسندگان زن آشنا خواهیم شد که همین ویژگی را داشته و گره داستان از دید یک مرد باز میشود.
کتاب فرانکشتاین
نویسنده: مری شلی
مری شلی از نخستین نویسندگان زن تاریخ ادبیات است که اثری کلاسیک و تأثیرگذار خلق کند. در فرانکشتاین او ذهنیات و دغدغههای مردی به نام ویکتور فرانکشتاین را روایت میکند؛ دانشمندی جاهطلب که موجودی زنده میسازد و در نهایت از آفریدهی خویش میگریزد. شلی با دقتی کمنظیر، فروپاشی روانی یک مرد را در برابر پیامدهای علمی و اخلاقی اعمالش به تصویر میکشد.
کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ
نویسنده: دوریس لسینگ
لسینگ از برجستهترین نویسندگان قرن بیستم در این اثر با روایت ذهن آشفتهی یک مرد بستری در بیمارستان روانی، مخاطب را به سفری درونی دعوت میکند. او نشان میدهد که چگونه میتوان از خلال شخصیت مرد، پیچیدگیهای فلسفی و روانشناختی وجود انسان را واکاوی کرد.
کتاب سایلاس مارنر
نویسنده: جورج الیوت
ماری آن اوانز که با نام مستعار جورج الیوت شناخته میشود، از پیشگامان نویسندگان زن در ادبیات انگلیسی بود. در سایلاس مارنر، او داستان مردی منزوی و رنجدیده را روایت میکند که در مسیر بازگشت به اجتماع مفاهیمی چون عشق، ایمان و پدر شدن را تجربه میکند. روایت او از احساسات و تحولات درونی این مرد، گواهی بر قدرت تخیل و همدلی نویسنده است.
کتاب سرود سلیمان
نویسنده: تونی موریسون
موریسون از تأثیرگذارترین و موفقترین نویسندگان معاصر آمریکا است. او در سرود سلیمان داستان مردی را بیان میکند که در جستجوی هویت خانوادگی و نژادی خود است. شخصیت میلکمن دد با تمامی تناقضات و دغدغههایش، نمونهای از شخصیتپردازی عمیق و هنرمندانه توسط یک نویسنده زن است.
کتاب دختر گمشده
نویسنده: گیلین فلین
در این رمان روانشناختی فلین با بهرهگیری از دو راوی غیرقابلاعتماد، یکی زن و دیگری مرد، تصویری پیچیده از روابط زناشویی و بحرانهای فردی ارائه میدهد. شخصیت مرد داستان، نیک دان، با زوایای تاریک شخصیتش از جذابترین نمونههای خلق پروتاگونیست مرد توسط یک نویسنده زن محسوب میشود.
کتاب معمای آقای ریپلی
نویسنده: پاتریشیا هایاسمیت
تام ریپلی شخصیت اصلی این اثر مردی مرموز، دروغگو و جذاب است که خواننده را میان ترس و همذاتپنداری، معلق نگه میدارد. هایاسمیت با روایتی دقیق و حرفهای، ذهنیت این ضدقهرمان مرد را تصویر میکند؛ تجربهای که توسط نویسندهای ممتاز با درک عمیق از دنیای مردان رقم میخورد.
معمای آقای ریپلی
متاسفانه این کتاب موجود نیست
معمای آقای ریپلی
کتاب تو
نویسنده: کرولاین کپنس
جو گلدبرگ مردی عاشقپیشه و درعینحال بیمار است که به تعقیب و تسلط بر زندگی دیگران روی میآورد. روایت اولشخص و صریح کپنس، موجب شده که خواننده درگیر ذهن پرآشوب این شخصیت شود. این رمان نمونهای مدرن از توانایی نویسندگان زن در بازنمایی روان مردان است.
مجموعهی هری پاتر
نویسنده: جی. کی. رولینگ
رولینگ از مهمترین فانتزی نویسان دنیا در مجموعهی هری پاتر، داستان زندگی یک پسر نوجوان به نام هری را در بستری از جادو و واقعیت روایت میکند. او در طول هفت جلد مراحل بلوغ، ترس، دوستی و مسئولیتپذیری را در شخصیت هری پاتر با دقتی کمنظیر بازتاب داده است.
سخن پایانی
آنچه این آثار را به یکدیگر پیوند میدهد نهتنها روایت از زبان مردان، بلکه موفقیت نویسندگان زن در خلق شخصیتهایی پیچیده، واقعی و تأثیرگذار است. این آثار گواهی بر این واقعیتاند که مرزهای جنسیتی در ادبیات همواره قابلعبور بوده و آنچه در نهایت باقی میماند، صداقت در روایت، مهارت در شخصیتپردازی و توانایی نویسندگان در بیان تجربهی انسانی است.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.