
سقراط؛ دشمن دموکراسی
دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
محاکمۀ سقراط در واقع اعادۀ حیثیت دموکراسی آتنی است در
مقابل سقراط و نویسندگانی که در طول قرون در باب محاکمه و مرگ او نوشتهاند، از
این رو این کتاب با اغلب کتابها و مقالاتی که دراینباره نوشته شده تفاوت دارد.
نویسندۀ محاکمۀ سقراط، ایزیدور فیناستاین استون، روزنامهنگار خوشنام و شناخته شدۀ امریکایی است که بیشتر شهرتش را مدیون گزارشهای تحقیقیای است که در میانۀ قرن بیستم نوشته بود. او در دانشگاه پنسیلوانیا فلسفه خواند و در سالهای 1953 تا 1971 هفتهنامۀ آی اف استون را منتشر کرد. پس از آنکه به دلیل بیماری آی اف استون را تعطیل کرد، به مطالعۀ آزادی فکر در تاریخ پرداخت و ناگزیر به یکی از اولین خاستگاههای آزادی فکر و بیان رسید.
استون حدوداً هفتاد ساله بود که برای طرحی که در سر داشت مطالعاتش را آغاز کرد و سرانجام تنها توانست به بخشی از آن بپردازد: ماجرای مرگ و محاکمۀ سقراط. کتاب محاکمۀ سقراط نتیجۀ بررسیهای اوست. استون در این راه کوشید زبان یونانی بیاموزد و به سرچشمههای اصلی تاریخ یونان دست یابد. به همین دلیل در کتاب تلقیهای بسطیافتهتری از برخی اصطلاحات یونانی میبینیم.
استون در پی شناخت سقراط تاریخی و علت محاکمۀ او از چهار منبع دربارۀ سقراط بهره برده است: رسالههای افلاطون، خاطرات سقراطی کسنوفون، کمدی ابرها آریستوفان و خردهاشارات ارسطو به سقراط در آثارش. استون میکوشد ماجرای محاکمه را در بستر تاریخی آن بسنجد. پس منابع دست اول دیگری نیز در کار او مورد استفاده قرار گرفتهاند، از جمله تاریخ جنگ پلوپونزی، هلنیکا و...
سقراطی که از طریق رسالۀ دفاعیۀ افلاطون میشناسیم «به سبب پند دادن همشهریانش به فضیلت» محاکمه شد، اما استون با کمک خاطرات سقراطی کسنوفون ادعا میکند که محاکمۀ سقراط بیش از هر چیز به دلیل تقابل او با دموکراسی آتنی بود. استون اختلاف سقراط و جامعۀ آتن را بر سر سه سؤال اساسی فلسفی میداند: «نخستین و اساسیترین عدم توافق بر سر سرشت جامعهی بشری بود. آیا جامعۀ بشری پولیس–شهر آزاد– بود؟ یا چنان که سقراط میگفت، گلّه بود؟» سقراط دانش را معادل فضیلت میدانست و دانش را دستنیافتنی. تعریف فضیلت در واقع دومین سؤال فلسفی مورد اختلاف بود. خصومت سقراط با سوفسطائیان که مدعی آموختن دانش بودند، از همین اختلاف نظر برمیآمد. در هشتمین فصل کتاب استون به بحث دربارۀ سومین اختلاف میپردازد. سقراط معتقد بود کمال روح در گرو کنارهگیری شهروندان از سیاست است. این درست خلاف نظر آتنیان بود.
استون محاکمۀ سقراط را در 399 قم در سایۀ «سه زمینلرزه» تحلیل میکند. این سه زمینلرزه در واقع به تلاشهای طبقۀ اشراف برای برانداختن دموکراسی و استقرار حکومت جباران اشاره دارد. سقراط که به وضوح حکومت دموکراسی را برنمیتافت البته هرگز در توطئههای جباران و اشراف شرکت نکرده بود و حتی با آنها همدل نبود، اما برخی از نزدیکان او مانند کریتیاس و خاریکلس از جمله توطئهگران بودند. از این رو دموکراسی آتن که هنوز تحت تأثیر وقایع 404 و 402 قم بودند، میکوشد از جلوی تأثیرات مخرب سقراط را کم کند. استون در بخش دوم کتاب نکاتی از جلسۀ دادگاه و مرگ سقراط را بررسی میکند. از جمله اینکه چطور در دفاعیۀ افلاطون نقش آنیتوس، یکی از شاکیان سقراط، کمرنگ است، و چطور سقراط برای تبرئۀ خود در دادگاه اقدامی نکرد و برعکس، کوشید سختترین عاقبت را برای خود رقم زند.
محاکمۀ سقراط اولین بار در 1989 منتشر شد و توجه بسیاری را برانگیخت. ترجمۀ فارسی آن را انتشارات اختران به قلم علیاکبر مهدیان در سال 1397 منتشر کرد.
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی