چگونه مثل فیلسوفان زندگی کنیم؟

معرفی کتاب سقراط اکسپرس نوشته اریک وینر

راضیه بهرامی

پنجشنبه ۶ آذر ۱۴۰۴

(1 نفر) 5.0

کتاب سقراط اکسپرس

عده‌ی کمی می‌دانند چرا و عده‌ی بسیار کم‌تری می‌دانند چگونه. اما همان‌هایی هم که می‌دانند فقط به بخش کمی از چگونگی واقف‌اند با این حال خواندن نوع نگاه و گوش سپردن به تجربه‌هایشان می‌تواند راهگشای بسیاری از جویندگانی باشد که در تکاپوی یافتن معنای زندگی‌اند؛ معنایی برای تمام چرایی‌ها و چیستی‌ها و از آن مهم‌تر چگونگی‌ها. اریک واینر در کتاب سقراط اکسپرس و با نگاه سفرگونه به زندگی، دست مخاطب پُرسنده را می‌گیرد و می‌کوشد به پرسش‌های اساسی او درباره‌ی «چگونگی‌ها» از منظر ۱۴ فیلسوف حکیم ‌بپردازد. این کتاب را نشر گمان در مجموعه‌ی خرد و حکمت زندگی با ترجمه‌ی شادی نیک‌رفعت منتشر کرده است.

سقراط اکسپرس

درباره کتاب سقراط اکسپرس

شکافتن واژه‌ی «فلسفه» ما را به دو واژه‌ی دیگر می‌رساند: «فیلو» به‌معنای دوستدار و «سوفیا» به‌معنای دانش. پس فلسفه دوستدار دانش است و فیلسوف، محب دانایی. این دانایی بنابه اندیشه‌ی اریک واینر برای آن‌که بیشتر به کار زندگی بیاید باید با «حکمت» تلفیق شود یعنی با راه‌حلی کاربردی برای بهره بردن بیشتر از خرد فلاسفه. این حکمت است که داده‌ها و دلایل را می‌گیرد، تجزیه‌ وت حلیل می‌کند و بهترینشان را عرضه می‌کند و این «بهترین» برای هرکس متفاوت است. اما مگر عمر ما کفاف بررسی آرا و اندیشه‌های چند نفر را می‌دهد و از سویی آیا می‌توان به‌راحتی به فهم فلسفه نائل شد؟ واینر همواره کوشیده تا در آثارش و ازجمله همین سقراط اکسپرس که تماماً در حال سفر با قطار نوشته شده زندگی را به‌مثابه سفر ببیند و علاقه‌اش به مسافرت با قطار را با سیر در تأملات دیگر فلاسفه پیوند دهد. فلاسفه‌ای از یونان باستان تا قرن ۲۱؛ آن‌ها که هم ساکن وادی فکر و مشغول کنکاش برای یافتن پاسخ سؤالات اساسی زندگی بوده‌اند و هم به روزمره گرفتار؛ مثل همه‌ی ما:

«شناختنِ سقراط از آن کارهای سخت است. آن‌قدر آن بالابالاها برده‌ایمش که اصلاً‌ پیدا نیست. شده نقطه‌ای در افق، خیالی مبهم و تار.حیف. سقراط آن‌قدرها هم دست‌نیافتنی نبود. شکلِ آدم بود، نه که خیال و وهم و گم باشد. عین آدمیزاد نفس می‌کشید، راه می‌رفت، قضای حاجت می‌کرد، عشق می‌ورزید، دست توی دماغش می‌کرد، می‌نوشید، و شوخی می‌کرد.»

واینر به دنبال راهی برای ملموس کردن نگاه فلسفی به زندگی و حفظ قالب سفر، مطالب کتاب را در سه بخش سپیده‌دم، ظهر و غروب سامان داده است. در بخش نخست به آغاز این سفر از نگاه متفکرانی چون مارکوس آئورلیوس، سقراط و روسو پرداخته. او سعی کرده با نگاه ويژه‌‌ی خود قسمت‌هایی از فلسفه‌ی اندیشمندان را که متناسب با گام‌های ابتدایی کشف معنای زندگی‌اند با بیانی ساده و آمیخته به طنز برای خواننده برجسته و ملموس کند، مثلاً چه‌طور مثل مارکوس آئورلیوس از رخت‌خواب برخیزیم؟ چه‌طور مثل سقراط حیرت کنیم یا مثل روسو راه برویم:

«بزرگ‌ترین مشکل و مانع شاید همین آدم‌های دور و برمان باشند. شاید مارکوس در حدِ جمله‌ی معروفِ ژان پل سارتر، که می‌گفت «جهنم یعنی دیگران» پیش نرفت، اما خب حسابی نزدیک شده بود به قضیه وقتی می‌گفت «صبح که بیدار می‌شوید به خودتان بگویید: آدم‌هایی که قرار است امروز ببینم از دم فضول، بی‌چشم‌و‌رو، ازخودراضی، حسود، و عبوسند.» از زمان مارکوس تا امروز چیزی عوض نشده.»

حالا که نخستین گام‌ها را به مدد خوانش واینر از دیدگاه بعضی فلاسفه برداشتیم، نوبت گام‌های مهم‌تر و محکم‌تر است، گام‌های میانه‌ی راه، گام‌هایی برای تثبیت. او در بخش دوم کتاب با عینک اندیشمندانی مانند اپیکور، گاندی و کنفوسیوس به شکافتن چگونگی افزایش لذت، مهرورزی، توجه و ضرورت مبارزه می‌پردازد. چیزهایی که همه لازمشان می‌شود، بعضی بیشتر، بعضی کمتر. در بخش سوم کتاب به مرحله‌ی پایانی سفر می‌رسیم، پایانی که خود می‌تواند آغاز سفری دوباره باشد. نویسنده در این فصل به سراغ متفکرانی چون نیچه، سیمون دوبوار و مونتنی رفته و تفسیر خود از اندیشه‌های آن‌ها را با عناوینی مثل چطور مثل نیچه حسرت و افسوس نداشته باشیم، چطور مثل مونتنی بمیریم یا چطور مثل سیمون دوبوار پا به سن بگذاریم مطرح می‌کند. دریغ و افسوس، پیری و مرگ؛ همان چیزهایی که سال‌هاست خرمگس فکر آدمی‌اند و با افزایش سن بیشتر هول و ولا می‌اندازند به جانش:

«یک آزمایش ذهنی: زنی را تصور کنید که در بیابانی برهوت، یکه و تنها، بزرگ شده. آیا این خانم هم پیر می‌شود؟ حتماً صورت و بدنش چین‌و‌چروک برمی‌دارد و مشکلاتِ جسمی عدیده پیدا می‌کند. از تب‌و‌تاب و نشاط هم می‌افتد. اما این یعنی پیر شدن؟ جواب سیمون منفی‌ست. پیر شدن در نگاه سیمون دوبووار امری فرهنگی است و بر حسب قضاوت و نگاه دیگران اتفاق می‌افتد. اگر هیئت منصفه‌ای در کار نباشد، حکم و قضاوتی هم در کار نیست. دختر بیابان حتماً سنش می‌رود بالا و از حیث بیولوژیکی تغییر می‌کند. اما پیر نمی‌شود.»

اگر مطالعه در حوزه‌ی فلسفه را حرفه‌ای دنبال کرده باشید ممکن است نبودن اسامی هگل، کانت، هایدگر و دیگر فلاسفه‌ی نامدار در این کتاب موجب شگفتی‌تان شود و دقیقاً به همین دلیل نباید به این اثر به چشم کتابی برای آشنایی با اندیشه‌های فلاسفه نگاه کنید. این کتاب، خوانش و برداشت نویسنده است از مشی فکری برخی از فیلسوفان، برداشتی که می‌تواند با نگرش دیگران متفاوت بوده و از منظر و زاویه‌ای نو با هر یک از آن‌ها مواجه شود. به همین دلیل مخاطبان جدی فلسفه می‌توانند به این کتاب به‌چشم یک فضای تنفس یا حیات خلوت اندیشه‌ها بنگرند و آن‌ها که تازه شروع به خواندن فلسفه کرده‌اند، پاهای خود را برای غوطه در دریای افکار و نظریات متفکران تر کنند تا به‌مرور آماده‌ی شیرجه‌ای عمیق‌تر شوند.

ترجمه‌ی اثر نیز روان و خواندنی است و وفادارانه و امانت‌دارانه از عهده‌ی حفظ لحن طنازانه و البته تلنگرآمیز نویسنده برآمده؛ هر چند که در بعضی قسمت‌ها و بنابه مایه‌های فلسفی اثر درنگ و تأمل بیشتری از خواننده می‌طلبد. گفتنی است که این کتاب را نشر نیماژ نیز با همین عنوان و با ترجمه‌ی شقایق الکائی منتشر کرده و سینا بحیرایی نیز همین کتاب را با عنوان قطار فلسفه و با همکاری نشر مهرگان خرد به چاپ رسانده است.

درباره نویسنده

اریک واینر (Eric Weiner)، روزنامه‌نگار پرکار و تقدیر‌شده‌ی روزنامه‌های واشنگتن‌پست و نیویورکر، نویسنده و سخنران است. نویسنده‌ای که عشقش به سفر را با علاقه به فلسفه پیوند زده و عمده‌ی آثارش دربردارنده‌ی مضامین فلسفی و حوزه‌های معنویت و عرفان است. سقراط اکسپرس تنها کتابی است که از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ممنونیم خانم سیلویا بیچ

ممنونیم خانم سیلویا بیچ

معرفی کتاب شکسپیر و شرکا نوشته‌ی سیلویا بیچ

راوی انسان‌های تنها و سرخورده

راوی انسان‌های تنها و سرخورده

معرفی کتاب نوستالژی جای دیگر نوشته‌ی رضا حائری

معادله‌ی بی‌پایان تنهایی

معادله‌ی بی‌پایان تنهایی

معرفی کتاب ناخمن نوشته‌ی لئونارد مایکلز

کتاب های پیشنهادی