فریدریش ویلهلم نیچه (Friedrich Nietzsche) تاریخ 15 اکتبر 1844 درآلمان متولد شد.او منتقد ، آهنگساز ، شاعر ، نویسنده است که آثار وی تأثیر عمیقی در تاریخ فکری مدرن داشته .وی پیش از روی آوردن به فلسفه کار خود را به عنوان یک فیلسوف کلاسیک آغاز کرد. نیچه جوانترین فردی است که کرسی استادی فلسفه کلاسیک دانشگاه بازل را در اختیار داشت . او در سن 44 سالگی دچار فروپاشی فکری و از دست دادن کامل توانایی های ذهنی خود شد.پس از مرگ وی ، خواهرش الیزابت مسئول و ویراستار نسخه های خطی نیچه شد. او نوشته های منتشرنشده او را متناسب با ایدئولوژی فرا ملی گرایی آلمانی خود ویرایش کرد در حالی که نیچه صریحاً مخالف یهودستیزی و ملی گرایی بود . از طریق نسخه های منتشر شده توسط خواهرش آثار نیچه با فاشیسم و نازیسم همراه است . دانشمندان قرن بیستم این تفاسیر را مورد اعتراض قرار دادند و به زودی نسخه های اصلاح شده نوشته های وی در دسترس قرار گرفت. اندیشه نیچه محبوبیت تازه ای یافت و از آن پس اندیشه های او تأثیر زیادی بر اندیشمندان قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم در فلسفه ، هنر ، ادبیات ، روانشناسی ، سیاست و فرهنگ عامه گذاشت.
فریدریش ویلهلم نیچه سال 1844 درآلمان متولد شد.پدر او یک کشیش بود.او در دانشگاه بن به تحصیلِ الهیات مشغول شد ولی پس از یک ترم دانشگاه را رها کرد. سپس به لایپزیک رفت تا تحصیلات خود را در رشته لغت شناسی دنبال کند. او به مدت یک سال برای خدمت داوطلبانه در توپخانهٔ ارتش آلمان ثبتنام کرد. در این دوران در میان هم قطاران تازه واردش به عنوان بهترین سوارکار شناخته شد و پیشبینی می شد که به زودی به مقام فرماندهی دست خواهد یافت ولی حادثه افتادن از اسب باعث شد تا بار دیگر توجّه خود را به تحصیلاتش معطوف کند و بتواند فارغ التحصیل شود. او توانست دکترای افتخاری از سوی دانشگاه لایپزیک کسب کند.تا به امروز هنوز هم نام نیچه در فهرست جوانترین اساتید علوم کلاسیک به چشم میخورد. روایتی در مورد شروع جنون معروف نیچه وجود دارد که میگوید نیچه در میدان کارلو آلبرتوی تورین داشت قدم میزد که با صحنهٔ شلّاق زدن یک اسب توسط یک کالسکه چی روبه رو شد. نیچه با دیدن این صحنه منقلب میشود و به سوی آن حیوان میشتابد. نیچهٔ گریان گردن اسب را در آغوش میگیرد و با مهربانی نوزاش میکند . پس از چند لحظه در برابر چشمان حیرت زدهٔ کالسکه چی و ناظران ناگهان نقش بر زمین میشود. جنون معنوی نیچه با این اتفاق آغاز شد. نیچه در ده سال آخر عمرش کاملا مجنون بود. برخی روانپزشکان به ویژه پزشکان معالج او علت دیوانگی نیچه را فلج تدریجی مغزی ناشی از عفونت سیفلیس دانستند. نیچه حداقل دو بار دچار سکته مغزی شد تا حدی که او قادر به صحبت و راه رفتن نبود.او پس از ابتلا به ذات الریه و پس از یک سکته دیگر در سال 1900 درگذشت.