سوزان سانتاگ Susan Sontag نویسنده و فیلمساز و منتقد و فعال سیاسی بود. اولین اثر جدی او با عنوان «یادداشتهایی درباره کمپ» در 1964 منتشر شد. درباره عکاسی، علیه تفسیر، بیماری بهمثابه استعاره و نظر به درد دیگران از مشهورترین کتابهای اوست. سانتاگ در جریان درگیریهای جنگ ویتنام و محاصره سارایوو چندین بار به محل درگیری رفت و درباره آنها نوشت و سخنرانی کرد. او بهطور گسترده درباره مسائلی مانند عکاسی، فرهنگ، رسانه، ایدز و بیماری، حقوق بشر، کمونیسم و ایدئولوژی چپ نوشته است. مجله نقد کتاب نیویورک او را «یکی از با نفوذترین منقدان نسل خود» نامید. از مشهورترین نوشتههای او جستار «علیه تفسیر» است.
سوزان سانتگ با نام اصلی سوزان رزنبلت در ۱۶ ژانویه ۱۹۳۳ در شهر نیویورک از پدر و مادری یهودی به دنیا آمد. پدرش جک روزنبلت تاجر پوست در چین بود. سوزان در پنج سالگی پدر خود را بر اثر بیماری سل از دست داد. هفت سال بعد مادرش، میلدرد جیکبسون با افسر ارتش آمریکا به نام ناتان سانتگ ازدواج کرد. هر چند هیچگاه ناپدری او را رسما به فرزندخواندگی نپذیرفت اما نام خانوادگی سانتاگ بر سوزان و خواهرش، جودیث ماندگار شد. سوزان هیچگاه در معرض تعلیمات دینی قرار نگرفت و به گفته وی تا اواسط دهه دوم عمر خویش وارد کنیسه نشده بود. سوزان کودکی اش را در لانگ آیلند نیویورک، غم بار، ناراحت، و با مادر سرد که از وی فاصله داشت توصیف میکند. خانواده سپس به توسان آریزونا، و در آخر به دره سن فرناندو در جنوب کالیفرنیا مهاجرت کردند، جایی که وی در پشت کتابهای بسیارش پناه گرفته بود و در سن پانزده سالگی از دبیرستان فارغالتحصیل شد. سوزان تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه برکلی شروع کرد ولی پس از مدتی به دانشگاه شیکاگو رفت و دلیل اصلی این انتقال را بهتر بودن برنامه درسی دانشگاه شیکاگو بیان کرد. او در دانشگاههای برکلی و شیکاگو در رشتههای فلسفه و ادبیات و همچنین رماننویسی ادامه تحصیل داد. لئو اشتراوس، جوزف شواب، کریستیان مککاور، ریچارد مککئون، پیتر فون بلنکنهاگن و کنت بورک از اساتید وی در دوره تحصیل لیسانس او در دانشگاه شیکاگو بودند. در طی دوره لیسانس، سوزان با مایک نیکولز که همکلاسیاش بود رابطهای بسیار صمیمی ایجاد کرد.
در سال ۱۹۵۰ و تنها زمانی که سوزان هفده سال داشت با فیلیپ ریف که معلم و نظریهپرداز اجتماعی بود دیدار کرد و ده روز بعد این دیدار منجر به ازدواج شد. این ازدواج هشت سال دوام داشت و نتیجه آن فرزندی شد به نام دیوید که بعدها ویراستار وی و خود نیز نویسنده شد. در طی دوران تحصیل در دانشگاه شیکاگو، سانتگ در کلاسهای تابستانی که توسط هانس هایریش گرت برگزار میشد شرکت کرد. شرکت در این کلاسها منجر به ایجاد دوستی بین این دو و در نهایت تأثیرپذیری مطالعات سوزان در زمینه اندیشمندان آلمانی از وی شد. سوزان بلافاصله پس از اتمام دوره لیسانس، به عنوان معلم انگلیسی سال اول در دانشگاه کنتیکت برای سال تحصیلی ۱۹۵۲–۱۹۵۳ مشغول به کار شد.
در سال 1976 سوزان سانتاگ در 43 سالگی به سرطان پستان مبتلا شد. اما پس از گذراندن عمل جراحی گسترده و نیز انجام شیمیدرمانی به طور معجزهآسایی از خطر جست و بهبود یافت. او پس از این دو بار دیگر نیز به سرطان مبتلا شد. سر انجام در 28 دسامبر 2004 بر اثر سرطان خون در نیویورک درگذشت.
اولین اثر جدی او با عنوان «یادداشت هایی درباره کمپ» در 1964 منتشر شد.
درباره عکاسی، علیه تفسیر، بیماری به مثابه استعاره و نظر به درد دیگران از مشهورترین کتاب های اوست.
مجله نقد کتاب نیویورک او را «یکی از با نفوذترین منقدان نسل خود» نامید.
سوزان سانتگ در کلاس های تابستانی که توسط هانس هایریش گرت برگزار میشد شرکت کرد. شرکت در این کلاس ها منجر به ایجاد دوستی بین این دو و در نهایت تأثیرپذیری مطالعات سوزان در زمینه اندیشمندان آلمانی از وی شد.
سانتاگ در مورد زیبایی معتقد بود که آنچه امری را زیبا می سازد داشتن خصوصیت دوام و استمرار نیست، بلکه چیزهایی که آنها را زیبا می خوانیم همگی کیفتی از رنج، رقت و اندوه با خود دارند، سانتاگ شورانگیزترین زیبایی را ناپایدارترین آنان می داند.
سانتاگ یکی از مخالفان جنگ ویتنام بود و در مقاله ای به سال ۱۹۶۷ نوشت :« بنیان آمریکا بر پایه ی نسل کشی استوار شده است. » او نژاد سفید را سرطان تاریخ بشریت می دانست که با جهان بینی و ابداعاتش در هر مکانی که به آن دست می یازد حکومت خودسرانه ای را برپا می دارد، موازنه ی محیط زیست را بر هم میزند و حالا خود تهدیدی برای اصل حیات به شمار می رود».