کتاب دوباره از همان خیابان ها
نویسنده: بیژن نجدی
دست چپ و چشمها و پای راستش به کنار، طاهر تمام تنش را ریخته بود روی انگشتان دست راستش و با آن رادیوی اتومبیل را انگولک میکرد تا تکهای موسیقی پیدا کند که در آن زنی آواز بخواند. خیابان پر از پاییز با سرعت بیست کیلومتر از شیشه جلو میآمد و در آینه اتومبیل پس پسکی میرفت. بعد از رد شدن از کنار یک سنگفروشی و خشخش رادیو مسکو، پیدا شدن تابلو توقف ممنوع و موسیقی تلخ و دورگه و همزمان با رسیدن به چهار راه و پریدن (پرواز) ناگهانی دستهای گنجشک از لای شاخ و برگ درختانی که بیهیچ شرمندگی لخت میشدند. طاهر توپی را دید که جست و خیزکنان از دهن کوچه سمت راست بیرون آمد. باید همان لحظه میزد روی ترمز تا بچههایی که بعد از هر توپ سروکلهشان پیدا میشود زیر چرخهای اتومبیل له و لورده نشوند و یا گلگیر اتومبیل آنها را با صورت و دندانهای شکسته پرت نکند، وگرنه طاهر تا آخر عمر روی هر آواز تکهای از مرگ را میدید که به کلمات چسبیده و یا همیشه از موسیقی اطرافش چند قطره خون توی گوشهایش میریخت.
صفحه ۱۰۸
مروری بر کتاب دوباره از همان خیابان ها نوشته بیژن نجدی را در آوانگارد بخوانید.
- نام کتاب: دوباره از همان خیابان ها
- ناشر : مرکز
- تعداد صفحات: 200
- شابک: 9789643055660
- شماره چاپ: 18
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
شخصیتهای داستانی اسیر در بند داغ ننگ
مروری بر چند داستان دربارهی قربانیان داغ ننگ
افراط فلاکت بار
مروری بر کتاب انجیل سفید نوشتهی توبیاس وولف
مرگ در میان غزلها
مروری بر کتاب یوزپلنگانی که با من دویدهاند نوشتهی بیژن نجدی
کتاب های پیشنهادی