از سال ۱۳۶۱ که در دانشگاهها و گروههای مختلف به تدریس منطق جدید پرداختم هر از گاهی به مناسبت موضوع به آثار منطق دانان سنتی فرهنگ اسلامی - ایرانی مراجعه میکردم. در این مراجعههای تازه دریافتم که اگرچه آن بزرگان زیر سلطه منطق ارسطویی مانده بودند و مانند ابن سینا و پس از او گانت گمان میبردند چیز مهمی بر او نمیتوان افزود، به نکتههایی دست یافته بودند که اهمیت آنها را امروز در مییابیم. دلیل آن هم این است که باید ابزاری نیرومندتر و موضعی مشرف بر منطق ارسطویی داشت تا بتوان اهمیت آن نکتهها و بصیرتها را دریافت. برای مثال بدون آگاهی از منطق جدید نمیتوان نظریه ابن سینا در قیاسهای شرطی را ارزیابی کرد یا به اهمیت تمایز آنچه ابن سينا وجه حمل و وجه سور نامیده و امروز به وجه de re و de dicto نامیده پی برد. ابن سینا، بنا به شواهد موجود، نخستین منطق دانی بود که با تأمل که سابقه چنین مفاهیمی را نداشت بدانها رسید. تمایز وجهی de re و de dicto و نیز کشفهای دیگر ابن سینا از چنان اهمیتی در منطق موجهات برخوردارند که حذف آنها از این منطق آن را ناقص میکند. این موارد از آن بصیرتهایی است که اگر آثار منطقدانان سنتی خود را که مهمترین آنان ایرانی هستند با همدلی بخوانیم نظیر آنها را فراوان مییابیم.
کادیلاک دولان: انتقام، عدالت یا سقوط؟
معرفی کتاب کادیلاک دولان نوشتهی استیون کینگ
ابر سیاه، بیخیال بابای من شو!
معرفی کتاب کودک ابر بابا نوشتهی آنیس دولستراد
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»