کتاب باشگاه مشت زنی
نویسنده: چاك پالانیك
مارلا دیگر نفس نمیکشد و شکمش مثل طبل صدا میکند. قلبش جوری میزند انگار که آن زیر کسی دارد به پوست کشیده یک طبل مشت میکوبد. ولی نه. دستم ایستاد چون داشتم حرف میزدم. چون برای یک لحظه هیچ کداممان در اتاق مارلا نبودیم. جفتمان سالها برگشته بودیم عقب و در اتاق معاینه دانشکده پزشکی بودیم. روی نوار کاغذی چسبناکی نشسته بودم و فلان جایم به خاطر نیتروژن مایع میسوخت.
صفحه 115
- نام کتاب: باشگاه مشت زنی
- مترجم: پیمان خاكسار
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 230
- شابک: 9789643627379
- شماره چاپ: 19
- سال چاپ: 1402
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان آمریکایی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین
مروری بر نمایشنامهی آی بیکلاه، آی باکلاه نوشتهی غلامحسین ساعدی
ویرانشهر اورول یا واقعیت امروز؟
مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشتهی جورج اورول
کیکی با طعم شیرین خانواده
مروری بر کتاب کودک خانواده شبیه کیک است نوشتهی شونا آینز
کتاب های پیشنهادی