کتاب هتل ساوی

نویسنده: یوزف روت

فابیوس بولاف هیچ فرصتی را برای اشاره به کت و شلوار آبی از دست نمی‌داد. اسمش را گذاشته بود «کت و شلوار برازنده» که کاملاً اندازه بود، این را می‌گفت و بعد هم می‌خندید. در یکی از این دیدارها با دایی‌ام، گِلَنز را دیدم، اَبِل گلنز، مرد ژنده‌پوش، قدکوتاه، و ریشویی که هر کس خطابش می‌کرد عصبی می‌شد و خودش را جمع می‌کرد؛ سازوکار اسرارآمیز طبیعتش طوری بود که ناخودآگاه می‌توانست خودش را از آنچه بود هم کوچک‌تر کند. گردن باریکش با آن سیب گلویی که مرتب در حرکت بود مثل آکاردئون در یقه سفتش فرو می‌رفت و ناپدید می‌شد. فقط ابروی پرپشتش می‌ماند و جمجمة کوچکی آن بالا؛ گوش‌های قرمزش در زاویه نود درجه ظاهرش را طوری ساخته بود که هر کسی را متوجه خودش می‌کرد. چشمان ریز ابل گلنز با نفرت براندازم کرد. شاید مرا به چشم رقیب می‌دید.

ابل گلنز سال‌ها به خانه فابیوس بولاف رفت و آمد داشت. یکی از کسانی است که همیشه برای چای دعوت می‌شود. کسی که بیشتر مالکان خوشبخت شهر حس می‌کنند خانه‌خرابشان می‌کند، با این وصف، شهامت طرد کردنش را ندارند.

فابیوس گفت: «بفرمایید یک فنجان چای.»

صفحه ۳۵

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب هتل ساوی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ای پیر فرزانه سخن بگو

عبدالحسین زرین‌کوب: مروری بر زندگی و آثار

آقای نویسنده در آینه‌ی جلال آریان

اسماعیل فصیح: مروری بر زندگی و آثار

چند قدم در کوچه‌ی عشق و خیال

مروری بر زندگی و آثار احمد پوری

کتاب های پیشنهادی