
کتاب گاو
مشد حسن زلزل آنها را نگاه میکند و یکباره دیوانهوار خیز برمیدارد و نعرهکشان دور طویله میدود. همه، وحشتزده خود را کنار میکشند و به دیوار میچسبند. مشدحسن شلنگ میاندازد و سینهاش بالا و پایین میرود. وسط طویله میایستد. صدای گاو درمیآورد. و بعد سرش را توی کاهدان میکند و با دهان پر بالا میآید و تندتند نشخوار میکند.
صفحه ۶۴
مروری بر نمایشنامه گاو نوشتهی غلامحسین ساعدی را در آوانگارد بخوانید.


سرباز حلبی به ماموریت شبانه میرود
معرفی کتاب کودک سرباز حلبی و هیولای تاریکی نوشته جبار شافعیزاده

بیدارم نکنید، بگذارید همینطور بمیرم!
معرفی کتاب واقعیات قضیهی آقای والدمار همراه با دو نقد ادبی نوشتهی ادگار آلن پو

به بازیگوشیهایم نگاه کن!
معرفی کتاب چگونه با منکران علم صحبت کنیم نوشتهی لی مک اینتایر