کتاب ما
قبل از خرید کتاب ما بخوانید
آیا سعادت اجباری بهتر از آزادی پرخطر است؟ رمان ما، اثر یوگنی زامیاتین، پدرِ تمام رمانهای ویرانشهری (Dystopian) است که دوازده سال پیش از «دنیای قشنگ نو» و بیست سال پیش از «۱۹۸۴» نوشته شده است. این کتاب داستان جامعهای است که در آن «من» وجود ندارد و همگی تبدیل به «ما» شدهاند.
درباره کتاب ما
این رمان که اولین اثر علمیتخیلی ویرانشهری محسوب میشود، در سال ۱۹۲۰ در فضای انقلابی روسیه نوشته شده است. داستان در «یگانهکشور» میگذرد؛ جایی که انسانها به جای نام، شماره دارند و در ساختمانیهای تمامشیشهای زندگی میکنند تا هیچچیز برای مخفی کردن وجود نداشته باشد.
شخصیت اصلی، D-503، مهندس سازندهی فضاپیمای «انتگرال» است که تمامقد به اصول این جامعهی تکساحتی ایمان دارد و معتقد است ماشینها از انسانها کاملترند. اما ماجرا زمانی تغییر میکند که او با زنی مرموز به نام I-330 آشنا میشود؛ زنی که با منطق ماشینیِ D-503 جور در نمیآید و او را وارد وادی ممنوعهی عشق، تخیل و طغیان میکند. داستان در قالب چهل یادداشت روایت میشود که سفر روحی راوی را از یک مرید متعصب به یک عاشق مردد نشان میدهد.
خواندن کتاب ما به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- کسانی که از خواندن رمانهای ویرانشهری تکراری خسته شدهاند و به دنبال صورتی جدید و ریشهدار در این سبک هستند.
- علاقهمندان به رمانهای «۱۹۸۴» و «دنیای قشنگ نو» که میخواهند منبع الهام این آثار را بشناسند.
- کسانی که به تقابلهای فلسفی میان «سعادت و آزادی» یا «منطق و غریزه» علاقهمندند.
- دوستداران ادبیات روسیه و نقد نظامهای توتالیتر و سوسیالیستی.
معرفی نویسنده و مترجم
یوگنی زامیاتین (۱۸۸۴-۱۹۳۷)، نویسندهی روس و یک بولشویک قدیمی بود که بعدها توسط هموطنان انقلابیاش طرد و به بیزاری از انقلاب متهم شد. او با هوش سرشار و زبان هجوآمیزش، خطرات ماشینی شدن جوامع را پیشبینی کرد. این اثر با ترجمهی بابک شهاب توسط نشر بیدگل منتشر شده است که به نظر میرسد بهترین ترجمهی موجود از این اثر باشد.
جملات کتاب ما
«تا امروز مخلوقات شما، ماشینآلاتی که خلق کردهاید، از شما کاملتر بودند... تنها نکته این است: ماشینها تخیل ندارند.»
«انسان از کودکی برای چه دعا میکرده است؟ در آرزوی چه بوده است؟ و برای چه عذاب میکشیده است؟ انسان همواره میخواسته کسی یک بار و برای همیشه به او بگوید سعادت چیست و بعد او را به آن سعادت زنجیر کند. مگر ما کاری غیر از این میکنیم؟»
«شاید فقط اینطور میتوانستم دوباره زنده شوم؛ آخر تنها مردهها هستند که میتوانند از نو زنده شوند.»