کتاب قتل آسان است

نویسنده: آگاتا کریستی

انگلستان! پس از سالها دوباره انگلستان!

لوک فیتزویلیام از پله‌ها پایین می‌آمد و به طرف بارانداز می‌رفت. از خودش پرسید انگلستان به نظرش چطور جایی است؟ در مدتی که در انبار گمرک منتظر بود، این سؤال ته ذهنش وجود داشت. ولی وقتی سرانجام سرِ جایش توی قطار بندر نشست، ناگهان این سؤال برایش جدی‌تر شد.

انگلستان در روزهایی که برای مرخصی می‌آمد، فرق می‌کرد. باید پولها را نفله می‌کرد (قبل از هر چیز!)، به رفقای قدیمی سر می‌زند، با همکاران دیگری مثل خودش که به وطن برگشته بودند، دیدار می‌کرد ... کلاً یک حالت بی‌خیالی که: «خُب زیاد طول نمی‌کشد، باید تا جایی که می‌توانم خوش بگذرانم. تا چند روز دیگر مجبورم برگردم.»

ولی حالا برگشتی در کار نبود. شبهای گرم طاقت‌فرسا، آفتاب تند و سوزان، زیبایی استوایی گیاهان سرسبز، شبهای تنهایی و مرور چندبارة نسخه‌های قدیمی روزنامة تایمز... همه تمام شده بود.

صفحه ۱

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب قتل آسان است

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ندای پرچم سفید

مروری بر کتاب چرا جنگ؟ مکاتبات آلبرت اینشتین و زیگموند فروید

کیکی با طعم شیرین خانواده

مروری بر کتاب کودک خانواده شبیه کیک است نوشته‌ی شونا آینز

سایه هیولا را جدی بگیرید

معرفی کوتاه کتاب کودک سایه هیولا نوشته‌ی عباس جهانگیریان

کتاب های پیشنهادی