
کتاب آواز کافه غم بار
اتاق کار به طرز مطبوعی روشن بود و انگار میس آملیا متوجه شلوغی روی ایوان نشده بود. همه چیز مثل هميشه کاملا مرتب و منظم بود. اين اتاق به مخوفیاش شهرهٔ همهٔ آبادی بود. آنجا بود که میس آملیا همهٔ قراردادهای کاریاش را تنظیم میکرد. روی میزماشینتحریری بود که بهدقت با پارچهای پوشانده شده بود؛ بلد بود چطور با آن کار کند اما صرفاً برای اسناد خیلی مهم ازآن استفاده میکرد. توی کشوها بدون اغراق هزاران کاغذ بود که براساس حروف الفبا طبقهبندی شده بودند.
صفحه ۳۲
مروری بر کتاب آواز کافه غم بار نوشتهی کارسون مکالرز


من، خود من، خانهی خودم هستم
معرفی کتاب کودک چرا من اینجا هستم؟ نوشتهی کنستانسه اوورهبک نیلسن

با رها کردن شگفتزده خواهی شد!
نقد کتاب تئوری رها کردن، اثر مل رابینز، ابزاری تحولآفرین که میلیونها نفر دربارهاش صحبت میکنند

چه کسی در شب بیدار است؟
معرفی کتاب کودک شبها که ما میخوابیم؛ در شهر چه کسانی بیدارند و چه کارهایی انجام میدهند؟ نوشتهی پالی فِیبر