
کتاب هرگز رهایم مکن
در مورد بیشهها داستانهای وحشتناکی میگفتند. یک بار، نه خیلی پیش از آنکه ما به هیلشم بیایم، پسر بچهای با دوستانش به شدت دعوا میکند و به فراسوی مرزهای هیلشم میگریزد. دو روز بعد جسدش را پیدا میکنند، در دل آن بیشهها، در حالی که به درختی بسته شده بود و دستها و پاهایش بریده شده بودند.
صفحه ۷۰
مروری بر کتاب هرگز رهایم مکن نوشته کازوئو ایشیگورو را در آوانگارد بخوانید.



با گوشیهای هوشمند چگونه مرزهای دیجیتال بسازیم؟
معرفی کتاب ملت گوشیهای هوشمند

در تاروپود کار و عشق و خاطره
مروری بر کتاب خاک کارخانه نوشتهی شیوا خادمی

کتابهایی با حالوهوای سریال «جداسازی»
سریال «جداسازی» را نمیتوانید از ذهنتان خارج کنید؟ این کتابها حالوهوای پیچیده و تاریک آن را بازآفرینی میکنند