کتاب تار عنکبوت

نویسنده: یوجین اونیل

لوک:   اوه، چرا، توخیلی ساده‌ای! وایستا تماشا کن که چی کار می‌کنم! یکی دو تا چشمه بلدم که

          می‌شه آدمارو به حرف بیاری، چیزایی رو که نمی‌خوان بگن. (قلم اسکنه را از روی میز

          برمی‌دارد.) اینو می‌بینی؟ خب اگه مرتب و قشنگ حرف نزنه، نشونش می‌دیم. (نیشخند سبعانه‌ای

          چهره‌اش را می‌پوشاند.) ما تلافیشو سرش درمی‌آریم، من و تو! بعدش اون می‌گه که کجا

          قایمش کرده‌. فقط این آهنه رو می‌ندازیم تو اجاق تا سرخ شه، بعد کفش و جورابشو درمی‌آریم و

           کف پاهاشو با این گرم می‌کنیم

          براش. (وحشیانه) اون‌وقت می‌گه، اون چیزایی رو که ما می‌خواهیم می‌گه.

سوینی:  آنی چی؟

لوک:  کهنه‌ای چیزی می‌چپونیم تو دهنش که صداش درنیاد. کاری نداره.

صفحه 72

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب تار عنکبوت

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

یورشی به دنیای ناشناخته‌ها

مرور کتاب تئاتر تجربی: از استانیسلاوسکی تا پیتر بروک نوشته‌ی جیمز روز-اوانز

جزیره‌ی آقا فیله

مروری بر کتاب کودک جزیره‌ی آقا فیله نوشته‌ی لئو تیمرز

بدتر از هرچیزی، زندگی بدون نوشتن است

سیلویا پلات: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی