کتاب افسانه های ایرانی (جلد 3)

نویسنده: محمد قاسم زاده

ماه‌نگار

روزی بود، روزگاری بود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود و این بابا پسری داشت به چه خوشگلی. سر و چشم و قد و بالای پسره آن‌قدر قشنگ بود که پادشاه به‌اش اجازه نمی‌داد از قصر برود بیرون. مبادا بلایی سرش بیاورند یا از چشم بد خطری برایش پیش بیاید. روزی این پسره شترمرغ کوچکی دید و گوشه‌ی قصر برایش لانه‌ای ساخت و سرش با شترمرغ گرم شد. گذشت و گذشت تا شترمرغ بزرگ شد و پسره هم راه و چاه را یاد گرفت و به خودش گفت حالا وقتش رسیده که از قصر بزند بیرون و ببیند دنیا چه خبر است.

صفحه 287


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب افسانه های ایرانی (جلد 3)

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: افسانه های ایرانی (جلد 3)
  • ناشر : هیرمند
  • تعداد صفحات: 676
  • شابک: 9169644082603
  • شماره چاپ: 3
  • سال چاپ: 1396
  • نوع جلد: گالینگور
  • دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دایی یوسف از تولد تا مرگ

مروری بر کتاب استالین نوشته‌ی سایمن سیبیگ مانتیفوری

کار عمیق، کار پربازده

مروری بر کتاب کار عمیق نوشته‌ی کال نیوپورت

زمزمه‌های کوچه‌باغ‌های نشابور

محمدرضا شفیعی کدکنی: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی