کتاب مرگ فروشنده | نشر قطره

نویسنده: آرتور میلر

لیندا: الان می‌آم. چارلی، تو برو. (چارلی درنگ می‌کند.) من می‌خوام بمونم. فقط یه دقیقه. آخه من هیچ وقت فرصت نکردم باهاش خداحافظی کنم. (چارلی دور می‌شود، هپی از پی او می‌رود و بیف در نزدیکی لیندا، سمت چپ، می‌ایستد، لیندا می‌نشیند. صدای فلوت می‌آید.) عزیزم. منو ببخش. من نمی‌تونم گریه کنم. آخه تو چرا این کارو کردی؟ من نمی‌تونم گریه کنم. اصلا سر در نمی‌آرم تو چرا این کارو کردی. ویلی، کمکم کن، من نمی‌تونم گریه کنم. من هنوزم خیال می‌کنم تو رفتی سفر. منتظرت می‌مونم. ویلی، من امروز آخرین قسط خونه رو دادم. اما تو دیگه نیستی که توش زندگی کنی. (بغض گلویش را می‌فشرد.) ما دیگه بدهی نداریم! (متاثر می‌شود و گریه سر می‌دهد.) ما دیگه آزاد شده بودیم! (بیف آهسته به سوی او می‌آید.) آزاد بودیم... آزاد... 

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب مرگ فروشنده | نشر قطره

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

«به چه می‌خندید؟ به خودتان؟»

مروری بر نمایشنامه‌ی بازرس: کمدی در پنج پرده نوشته‌ی نیکالای واسیلیویچ گوگول

من عمو سام من هستم!

مروری بر نمایشنامه‌ی «عمو سام من» اثر «لن جنکین»

رویارویی با زندگی بدون ویرجینیا وولف

مروری بر کتاب چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟ نوشته‌ی ادوارد آلبی

کتاب های پیشنهادی