کتاب ژرمینال

نویسنده: امیل زولا

شکم سیر دوای درد نبود. کدام احمقی بود که خوشبختی این دنیا را در داشتن ثروت بداند. این یاوه‌پردازان انقلابی می‌توانستند جامعه را در هم بریزند و جامعه دیگری از نو بسازند اما نمی‌توانستند در دل آدم‌ها شادی پدید آورند. نان و کره به دست همه می‌دادند ولی دردی از دل کسی برنمی‌داشتند. حتی بر وسعت سیاهروزی جهان می‌افزودند. روزی که همه را از ارضای آرام غرایزشان محروم کردند تا آنها را به قله سوداهای سیر ناشده بالا ببرند. حتی ناله سگ‌ها را از درد نومیدی به آسمان خواهند برد. نه، یگانه سعادت ممکن سعادت نابودیست یا اگر جز  بودن راهی نیست خوشا درخت یا سنگ یا از آن هم کمتر، دانه شنی بودن و زیر پای عابران مجروح نشدن!

و چون رنجش به غایت رسید اشک در چشمانش حلقه زد و به صورت قطره‌هایی سوزان از گونه‌هایش سرازیر شد. تاریکی غروب جاده را در خود فروبرده بود که سنگباران دیوار خانه شروع شد. آقای هن‌بو دیگر نسبت به این گرسنگان خشمی نداشت. فقط زخم دل دردناک خودش دیوانه‌اش می‌کرد و با زبانی الکن تکرار می‌کرد: احمق‌ها! احمق‌ها!

اما فریاد شکم‌های خالی از هر صدای دیگری بلندتر بود. ناله مردم توفانی شده بود که همه چیز را می‌روفت:

نون، نون، نون!

افزودن به پاکت خرید 285,000 تومان

کتاب ژرمینال

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

چطور می‌توان دوستی‌های ارزشمند را نجات داد؟

مروری بر کتاب کودک دعوای دوست‌های صمیمی نوشته‌ی فرانسس ایتانی

حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا

معرفی کوتاه کتاب کودک حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا نوشته‌ی اسکات کوپر

رنج می‌کشم، پس هستم

مروری بر کتاب نیلوفر و مرداب نوشته‌ی تیچ نات هان

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 285,000 تومان